مجازات اعدام يعنی تحمیل مرگ
ــ من عضوی از این جامعه هستم؛ شهروند این کشور هستم و اگر در این کشور کسی طناب دار را به گردن دیگری بیندازد و چهارپایه را از زیر پایش بکشد، این کار را به نام من انجام میدهد. و من چنین چیزی را نمیخواهم. به نظر من این فیلم به طور کلی دربارهی کشتن است. این کار اشتباه است، فرقی نمیکند که چرا میکشید، چه کسی را میکشید و چه کسی میکشد.
صحنهی اعدام واقعا سخت بود، چون در واقع آن را با یک برداشت گرفتیم. جریان از این قرار بود که صحنه را نوشتم، فضای داخل زندان را در استودیو ساختیم و هنرپیشهها را استخدام کردیم. آنها هم دیالوگها و نقشهایشان را یاد گرفتند. فیلمبردار نور صحنه را تأمین کرد. به عبارت دیگر همهچیز آماده بود و من از آنها خواستم تمرین کنند. وقتی تمرین میکردند متوجه شدم که زانوی همه، از جمله خودم، سست شده. واقعا غیرقابل تحمل بود. همهچیز را خودمان ساخته بودیم، ولی پاهای تکنسینهای برق، هنرپیشههای بدل و پاهای خودم سست شده بود. همه همینطور بودند. حدود یازده صبح بود. ناچار فیلمبرداری را قطع کردم. این صحنه را روز بعد فیلمبرداری کردیم. منظرهی اعدام واقعا غیرقابل تحمل است، گیرم همهاش ساختگی و نمایشی باشد. تحمیل مرگ احتمالا بدترین شکل خشونتی ست که در تصور میگنجد. مجازات اعدام يعنی تحمیل مرگ.
من کیشلوفسکی|
ترجمه:حشمت کامرانی
A Short Film About Killing,1988
Dir. Krzysztof Kieslowski