گوشه هایی از مصاف انقلاب و ضد انقلاب در روزهای قیام

توضیح :

 

مطلب زیرین که گوشه هایی از روز شمار روزهای فراموش نشدنی  قیام توده ای 21 و 22 بهمن سال 1357 است ،اولین بار در نشریه ی ” پیام فدایی “شماره 7 دوره قدیم در سال 65 اتشار یافت. و  در شماره 32 دوره جدید “پیام فدایی “در سال 79 مجددا درج گردید و بار دیگر ، بمناسبت گرامیداشت  سی امین سالگرد این دو روز بزرگ تاریخی ، در بهمن ماه سال 87 در سایت دگرگونی منتشر گشت. و اکنون بهمناسبت چهل و دومین سالگرد قیام 57 در سال 99  به انتشار آن مبادرت میشود.

 

گوشه هایی از مصاف انقلاب و ضد انقلاب در روزهای قیام

20 بهمن ماه 57 – “گارد جاویدان” از ارتش امپریالیستی با تانک ها و نفرات پیاده ،همافران انقلابی پادگان فرح آباد را محاصره می کنند تا به خاطر همراهی و همگامی با جنبش توده ها آن ها را گوشمالی دهد. همافران دست به مقاومت می زنند. صدای شلیک گلوله ها ،توده های انقلابی را به پادگان فرح آباد می کشاند.مردم در تدارک کمک و یاری به همافران اندو همافران مقاومت می ورزند. غذا ، لباس و کمک های دارویی مردم به همافران میرسد و مقاومت ادامه می یابد. ساعت 5/7 صبح تانک های جدیدی برای سرکوبی وارد می شوند،شعار: “رهبران ما را مسلح کنید” جوانان و توده های جمع شده در اطراف پادگان را فرا می گیرد.بالاخره مردم دیوار تانک ها و گارد جاویدان را می شکافندو به همافران می پیوندند. همافران با تصرف و گشودن اسلحه خانه پادگان، جوانان و توده ها را مسلح می کنند. گلوله ها از هر سو بر گارد جاویدان باریدن می گیردو سیل قیام در حال گسترش و جاری شدن است.

21 بهمن ماه  57 – راه پیمایی سازمان چریکهای فدایی خلق از دانشگاه تهران به سمت پادگان فرح آباد جریان دارد.در جریان راه پیمایی اخبار درگیری همافران و گارد جاویدان هر لحظه اعلام می شود. چریک های فدایی مسلح  سوار بر موتوربه صفوف راه پیمایان نزدیک شده و مورد استقبال توده ها قرار می گیرند. راه پیمایان به سمت پادگان فرح آباد حرکت می کنند،دسته دسته و گروه گروه از راه پیمایان نیز به کمک همافران می شتابند، سیل روان می شود. توده ها به قیام کشیده می شوند،پادگان های دیگر و کلانتری ها ، مراکز سرکوب و ساواک و شرکت ها و موسسات امپریالیستی مورد یورش توده ها واقع میشوند و سنگر ها ساخته می شود. سلاح های بدست امده آموزش داده می شود، بازهم سلاح تاره مصادره می گردد. در هر گوشه ای از تهران انقلاب و ضد انقلاب مسلحانه در گیر می شوند. حتی زنان و مردان سالمند کوکتل می سارند، کمک های دارویی می رسانند،خلق بپا خاسته خشم و نفرت خود را در صدای گلوله ها و دود باروت متبلور می سازد، قیام همه جا را فرا می گیرد، به شهرستان ها گسترش می یابد. تبریز، مشهد ، رشت، مهاباد، سنندج،سقز،گرگان،ساری و غیره غیره . در همه جا توده ها به ارتش و پلیس و دیگر مراکز سرکوب امپریالیستی یورش برده و آن ها را محاصره می کنند و در بسیاری از جا ها به خلع سلاح آنها موفق می شوند.

ارتش در اعلامیه ای که به تصویب شورای عالی ارتش آمریکایی رسیده است اعلام می کند که : “بیطرفی در امور سیاسی و پشتیبانی از تمام خواست های ملت ” را پیشه کرده است.

خمینی مزدور و دار و دسته اش با مینی بوس ها و بلندگوهای در خدمت گذاشته شده اعلام می کنند که : ” امام دستور جهاد نداده است ” ، اما توده های انقلابی بکار قیام مشغولند، سیلاب آهن و آتش جاری است، رهبران مزدور گر چه محلی از اعراب ندارند ولی از تلاش باز نمی مانند.

22 بهمن ماه  57 – قیام تداوم می یابد. رادیو و تلویزیون به دست توانای خلق به همراه چریک های فدایی خلق تصرف می گردد. رفیق قاسم سیادتی عضو کمته مرکزی سازمان در راه پله های ساختمان رادیو به شهادت می رسد. در پناه خلق مسلح از رادیو تهران شنیده می شود : ” این صدای راستین انقلاب ایران است”. ولی ضد انقلاب تازه به قدرت رسیده قطب زاده را در همین روز به سرپرستی رادیو- تلویزیون می گمارد.

خلق با یورش به زرادخانه های امپریالیستی هم چنان بیشتر مسلح می شود و خمینی و دولت موقت در همین روز ندای شوم خلع سلاح توده ها را سر می دهندو بار ها اعلام می دارند که : “مردم باید اسلحه ها را هر چه زودتر به ستاد موقت نخست وزیری در دبیرستان رفاه ” تحویل دهند و یا از مردم تقاضا می کنند که سلاح ها را به ” قرارگاه کل آیت الله خمینی ” تحویل دهند، ولی توده ها با ایجاد تشکل های مسلح، سلاح ها را عمدتا در دست خودنگه می دارند.

23 بهمن ماه  57 –  مرکز ساواک سلطنت آباد به دست توانای توده ها گشوده می شودو بخشی از اسناد و مدارک جنایت آمیز آن بدست مردم و سازمان های انقلابی می افتد. از جانب خمینی  مزدور ، بنی صدر در همین روز به عنوان مسئول جمع آوری سلاح ها از توده ها و سازمان های سیاسی تعیین می گردد.

زندان اوین،این شکنجه گاه ساواک در همین روز به وسیله خلق مسلح تسخیر می گرددو بدین گونه توده های مسلح یکی از مراکز ساواک شاه را آماج ضربات خود قرار می دهند.به منظور فریب مردم در همین روز بختیار ظاهرا دستگیر می شود تا بعدا به کمک بازرگان بگریزد و بدین گونه طنز تاریخی ” بختیار از مرز بازرگان گذشت ” شکل گرفت.

24 بهمن ماه 57 – توده های مسلح در تب و تاب اند و کارها و اقدامات خود را کامل احساس نمی کنند. خمینی مهره جدید امپریالیسم در فتوایی دیگر می گوید : “باید تمام اسلحه هایی که در دست مردم است جمع شود.”

شورای محلات، شوراهای کارگری، تشکل های دفاعی مسلح در مقیاس وسیعی شکل می گیرند.

25 بهمن ماه 57 – سفارت آمریکا توسط توده ها به همراهی چریک های فدایی خلق مورد یورش و تسخیر قرار می گیرد. ویلیام سولیوان سفیر آمریکا و 70 تن دیگر بدست مردم اسیر می شوند، ولی یزدی ،توسلی و ماشاالله قصاب از جانب مزدوران جدید امپریالیسم به دفاع از سفارت امریکا و افراد دستگیر شده می پردازند و با تلاش های بسیار آنها را نجات می دهند.

27 بهمن ماه 57 – یک راه پیمایی علیه انتصاب مهره های سر سپرده ارتش با شرکت بخشی از مردم ،همافران و انقلابیون جریان می یابد. در این تظاهرات شعار داده می شود : ” توبه فرماندهان یک حیله جدید است – کشتار خلق تبریز خود بهترین دلیل است”  ویا ” کشته ندادیم که سازش کنیم – امیر ارتش را نوازش کنیم” . بدین ترتیب بخشی از خلق آگاه نشان می دهد که هم جهت اصلی ضربه انقلابی خود را می داند و هم برای خلق ، انقلاب هنوز پایان نیافته است.

یوسف زرکار – بهمن ماه سال 65

یک نظر بگذارید