شما باید به غزه بروید تا واقعاً موضوع را در یابید

گابور ماته از بازماندگان هولوکاست: 

– ترجمه: عزت مصلی نژاد

این گفتاری است از دکتر گابور ماته، پزشک درمانگر و نویسنده و از بازماندگان هولوکاست که بسیاری از افراد خانواده ی خود را در جریان آن از دست داد. او در باره ی شرایط جاری اسرائیل سخن می گوید.

دکتر ماته: این یکی از موضوعاتی است که قلب مرا سالهاست به درد می آورد. شما تاریخچه زندگی مرا می دانید. نمی خواهم آن را تکرارکنم. من شخصاً یکی از بازماندگان هولوکاستم که آن زمان کودک بودم و به سختی زنده ماندم. مادر و پدر بزرگ من در اشویتس به قتل رسیدند.

اکثریت اعضای خانواده ی بزرگ من نابود شدند. این خلاصه زندگی شخصی من است. من از یهودی بودن خود شرمگین ام. در مجارستان پس از جنگ من هنور به عنوان یک یهودی مورد آزار قرار می گفتم. بخاطر می آورم که یکی از دوستانم به نجاتم شتافت و گفت: “ولش کنید. تقصیر او نیست که یهودی است.” دفاع او چنین بود: یهودی بودن تقصیر است ولی او مقصر نیست. من با این مسئله بزرگ شدم. راستی پدر بزرگ من، که پزشک بود و نویسنده، در آشویتش جان داد. او دوست نزدیک ولادمیر جابوتینسکی بود. حابوتینسکی یکی از رهبران اصلی صهیونیسم و بنیان گذار حزبی بود که بعدها تبدیل به لیکود شد، حزب دولت کنونی اسرائیل.

من در دوران نوجوانیم در کانادا صهیونیست شدم. این رؤیای مردم یهود در میهن تاریخی شان رستاخیز یافت. سیم خار دار های آشویتش با مرزهای یک دولت یهودی همراه با یک دشمن نیرومند جایگزین آن شد. من این را آزادیبخش یافتم. باور کردن این رؤیا شادی بخش بود. من این چشم انداز، این دیدگاه را به تمامی پذیرفتم. من به راستی به آن اعتقاد داشتم. بعدها بود که فهمیدم در حقیقت چنین نیست. برای اینکه این رؤیای یهودی را به واقعیت تبدیل کنیم، ناگزیر بودیم که شاهد کابوسی برای مردم محلی باشیم. ما نمی توانستیم. یک شعار صهیونیستی وجود دارد به این مضمون: سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین.اگر مردمی وجود نداشت. سرزمینی نبود بدون یک ملت. مردمی بودند که برای صدها سال و حتی بیشتر در آنجا زندگی می کردند و می رفتند که به زندگی خود ادامه دهند. به عنوان یک حقیقت،

آیا دوست دارید سخنی بسیار جالبی را بشنوید؟ دیوید بن گورین، نخستین نخست وزیر اسرائیل، واقعاً به این عقیده پای بند بود. او گفت فلسطینی ها دیگر کی اند؟ زیرا یهودیان در زمان رومیان هرگز به تمامی فلسطین را ترک نگفتند. برخی از آنان در آنجا ماندند و بسیاری، صدها تن از رهبرانشان، به اسلام گرویدند. پس حدس بزیند فلسطینی ها کجا بودند؟ به صورتی، آنان باید اعقاب یهودیان عهد باستان باشند. حداقل می توان گفت که آنان عموزادگان بودند. صرفنظر از اینکه شما چگونه به موضوع نگاه کنید، می دانید که هیچ راهی وجود ندارد که شما بدانید یک دولت یهودی چگونه بدون سرکوب و تبعید مردم محلی خلق شد. این کاری است که آنها در سال ۱۹۴۷ انجام دادند، سال ۱۹۴۷ آغازش بود. قبل از هر چیز فلسطین تحت الحمایه دولت بریتانیا بود و بعد در سال ۱۹۴۸ مورخین اسرائیلی، مورخین یهودی اسرائیل، بدون هیچ شک و شبهه ای نشان دادند که اخراج فلسطینیان پدیده ای است ادامه دار. این اخراج گسترده، بی رحمانه و همراه با قتل و کشتار بود و با تلاشی آگانه انجام پذیرفت. این چیزی است که به عربی آن را “نکبه” می نامند که فاجعه یا مصیبت را معنی می دهد. در کانادا قانونی وجود دارد که براساس آن کسی نمی تواند هولوکاست را مورد انکار قرار دهد. راستی من به این قانون اعتقاد نداشتم. ولی در اسرائیل شما اجازه ندارید از نکبه صحبت کنید، حتی اگر این امر شالوده تشکیل یک دولت باشد. بدینسان بود که من از همه این ها آگاه شدم. زمانی که من از این موضوع آگاه شدم، حال و روزگارم خوب شد. آری ما این رؤیای زیبا را آفریدیم، ولی ما کابوسی به دیگر شخص تحمیل کردیم. بعد از آن بود که من از سرزمین های اشغالی دیدن کردم، منطقه ی راسل، در جریان اولین انتفاضه.

من بخاطر چیزهایی که دیدم به مدت دو هفته هر روز گریه کردم. دد منشی اشغال، آزار و اذیت های مبتذل، آزارهایی همراه با آدم کشی، به ستوه آوردن فلسطینیان، قطع کردن درخت زیتون شان، انکار حق برخورداری شان از آب، تحقیر، و این لیست ادامه داشت و امروز به مراتب بدتر از آن زمان است. این زمینه ی مسئله است و نمی توانست به گونه ای دیگر باشد. چرا که شما نمی توانستید یک دولت مطلقاً یهودی به وجود آورید بدون سرکوب یا اخراج جمعیت محلی. این طولانی ترین عملیات پاکسازی قومی است در قرون بیست و بیست و یکم که هنوز هم ادامه دارد و مردم غزه چه کسانی هستند. شما باید به غزه بروید. شما باید به آنجا بروید تا واقعاً موضوع را در یابید. غزه منطقه ای است کوچک که در آنجا چند هزار انسان زندگی می کند. این مردم چه کسانی هستند؟ فرزند یا نوه های مردمی که از اسرائیل، یا مکانی که ما آن را امروز اسرائیل می خوانیم، اخراج شدند. فوران خشم در اینحاست و من می خواهم که دوست صهیونیست شما، در جایی، به من بگوید که من به عنوان یک یهودی می توانم فردا در تل آویو پیاده شوم و طبق قانون “حق بازگشت” شهروندی اسرائیل را مطالبه کنم، لیکن دوست فلسطینی من در ونکوور، هانه کاواس، که در اورشلیم متولد شده است، حتی نمی تواند از آنجا دیدن کند. هم اکنون من پس از دو هزار سال حق بازگشت دارم، اگر این تاریخ بدان گونه باشد که هست که البته این قابل بحث است ولی فرض کنیم که چنین باشد. اگر من حق دارم که پس از دو هزارسال بازگردم، چطور است که هانه حق بازگشت پس ازگذشت هفتاد سال را ندارد؟ پس ببینیم غزه کیست؟

این منطقه ی تحت محاصره و بری از هرگونه امید (اجازه دهید سخنم را قطع کنم. آیا در این مورد طولانی صحبت کردم؟ ببخشید، این موضوع برای من بسیار مهم است و در این رابطه من بسیاری از چیزها می دانم که نمی دانم کجا بحث را به پایان برم). بنابراین، شما این مردم فلک زده را دارید که در شرایط وحشتناکی بسر می برند. همگان غزه را بزرگترین زندان باز جهان می خوانند که براستی چنین است. فقر بسیار، بیکاری پنجاه در صدی. هم اکنون می پردازیم به حماس که یک سازمان اسلامی است که در وهله ی نخست مورد تشویق اسرائیل قرار گرفت، از جانب اسرائیل حمایت شد، به عنوان وزنه ای علیه نهاد سکولار سازمان آزادیبخش فلسطین، که اسرائیل نمی خواست با آن وارد معامله شود، به کار گرفته شد. با توجه به آن شرایط، البته مردم به دنبال رهبریت افراط گرا خواهند رفت. این کاری است که مردم در زمان فلاکت، سرخوردگی و محرومیت از هرنوع امکانی انجام خواهند داد. شما نیازی ندارید که به خاطر دفاع از حقوق فلسطینیان از سیاست های حماس پشتیبانی کنید. این یک اشتباه کامل است. ولی چند فقره انتخابات در غزه، تحت نظارت جامعه ی بین المللی، وجود داشته است. ناظرین بین المللی اعلام داشته اند که این انتخابات در شمار آزادترین ها در جهان عرب بوده اند و حماس برنده ی انتخابات بوده است و آنگاه که حماس در انتخاباتی برنده شد، اسرائیل و ایالات متحده بی درنگ یک کودتای نظامی علیه شان سازمان دادند که حماس آن را خنثی کرد. در این رابطه تنبیه مقرر همین محاصره بود که حماس، نه حماس که غزه، را از غذا، نیازهای پزشکی، آب کافی و بسیاری از نیازهای اساسی دیگر محروم ساخت. و سپس شما این مناقشه را دارید و هر زمان که مناقشه ای وجود داشته باشد، اسرائیل “چمن زنی” به راه می اندازد. این اصطلاحی است که به کار می برند. می دانی به عملیات شان چه می گویند ؟ “چمن زنی”. معنی این اصطلاح از نظر آنان کشتار جمعی غیر نظامیان فلسطینی است. حال ببینیم که آیا واقعیت دارد که حماس به داخل اسرائیل موشک پرتاب می کند و مردم بی گناه غیرنظامی را کشتار می کند؟ آری چنین است. آیا من از این عمل پشتیبانی می کنم. نه، نمی کنم. ولی، زمانی که موضوع مرگ غیر نظامیان بی گناه مطرح می شود، اسرائیل در سال ۱۹۸۲ بیست هزار غیر نظامی لبنانی را کشت آنهم با بکارگرفتن سلاح های غیرقانونی مانند بمب های خوشه ای، در جنگی که هیچ توجیهی نداشت. من می توانم بارها و بارها وبارها از این نمونه ها مثال بیاورم. تنها بر این نکته تأکید می ورزم که این تناسب قدرت و مسئولیت و سرکوب در یک طرف آن چنان زیاد است که بدترین چیزی که شما در باره ی حماس می توانید بر زبان جاری سازید، در هزار ضرب کنید و هنوز به ستم، سرکوب، کشتار اسرائیل و سلب مالکیت آن از فلسطینیان نمی رسید. این دیدگاه من است. در پاسخ کسی که می گوید ما یهودیانی نیستیم که به یهودیت عمل می کنیم، باید بگویم که دوست شما می تواند زمانی که ما با خانوداده ها مان مراسم عید فصح داریم بیاید و با خانواده ی من دیدار کند. در این مراسم ما از این موضوع می گوییم که چگونه آزادی یهودیان از مصر تنها نمی تواند یک نماد یهودی باشد. این آزادی باید به یک نماد بین المللی تبدیل شود.

اگر ما می توانیم، اگر پس از دو هزار سال، ما بتوانیم به دنبال رهایی و آزادی باشیم، چرا فلسطینی ها نتوانند؟ به این ترتیب، برای کسی که چنین می پندارد یکی گرفتن صهیونیسم و یهودیت یک بی اشتباه محض است. تردید جایز نیست، زیرا این ادعا نادرست است.

یهودیان همواره وجود داشته اند، درست از همان آغاز. آیا می دانستید که یک فیلسوف و نویسنده ی عبری زبان وجود دارد بنام “هارا عام” که در سال ۱۸۹۵ گفته است که اگر ما رفتار خود را با اعراب چنین ادامه دهیم، با فاجعه رو در رو خواهیم شد. او این سخن را در سال ۱۸۹۵ بر زبان جاری ساخت. در تمامی این دوران یهودیان وجود داشته اند. از دید او یکی کردن یهودیت و یهودی بودن با صهیونیسم بطور مطلق اشتباه است. از نظرگاه او این اظهار نظر که یهودیانی که مخالف اسرائیل هستند یهودی به شمار نمی آیند یک بهتان است. در نزد او آنکه می گوید کسی که از اسرائیل انتقاد کند ضد یهود است، این عمل او تلاشی است زشت برای ترسانیدن انسان های نیک غیر یهودی که دوست دارند بخاطر حقیقت قد علم کنند.

در پایان باید بگویم که اینکه می گویند اسرائیل در معرض تبلیغاتی قرار دارد که دیگر مردمان در معرض آن نیستند، موضوع درست برعکس است. اگر شما به مطبوعات غربی نظری بیندازید، زمانی که تظاهرکنندگان در هنگ کنگ سنگ به طرف پلیس پرتاب کردند، این کار در مطبوعات آمریکائی یک عمل قهرمامانه قلمداد شد. زمانی که در ماینمار، تظاهرات کنندگان با تیرکمان به جان ارتش، ارتش ستمگر، افتادند، مطبوعات غربی آن را یک کار قهرمانانه توصیف کردند. زمانی که کودکان فلسطینی به سوی سربازان اسرائیلی سنگ پرتاب کردند، آنان را تروریست خواندند. اسرائیل ناروایی های بسیار دیگری را مرتکب می شود که در مطبوعات غربی با انتقاد کمتری در مقایسه با هر کشور دیگری مواجه می شود.

خیزشOctober 17, 2023

 

 

 

یک نظر بگذارید