مقاله ای بی نام نویسنده؟!
بیش از ۷ ماه است که انقلاب زن زندگی آزادی در ایران در جریان است و در خارج کشور نیز نیروهای سیاسی از چپ و راست به شکلی خود را درگیر این انقلاب کردهاند.
تنها جریانی که با دهها فاکت، عمل، نشان، شعار، برنامه، حمله به پودیومها و توهین به سخنرانان سد راه این انقلاب شده، تخریب کرده، مزاحمت ایجاد کرده، تظاهرات بر هم زده و در حقیقت نقش ستون پنجم و ضدانقلاب را بازی کرده است، جریان طالبان سلطنت و طرفداران شاهاللهی و بیپرنسیپ رضا پهلوی بودهاند. همهی مشروطهخواهان البته چنین نبوده و نیستند.
این جریان در ماههای اخیر به پودیومها حمله کردند، در سخنرانیهای چند ده هزار نفره، چند نفر قلیل در گوشهای فریاد برآوردند «جاوید شاه» و اخلال کرده و قصد برهم زدن و یا تصاحب کردن و به قول گفتنی «هایجک» کردن تظاهراتها و دیگر برنامهها را داشتهاند. مواردی نیز با شعارهای ارتجاعی و صد در صد فاشیستی از قبیل «رهبر ما پهلویه، هر کی نگه اجنبیه» که دقیقاً معادل شعار «حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله»، و یا «های هیتلر»، و یا «رضاشاه فرمان بده» که معادل و مساوی «خمینی عزیزم، بگو تا خون بریزم». در حین سخنرانیها اخلال کردند.
چند نمونه واضح: در وسط سخنرانی مسیح علینژاد به پودیوم حمله کرده و فریاد کشیدند که «مسیح بگو جاوید شاه». در وسط سخنرانی علیرضا آخوندی فریاد میزنند «جاوید شاه»، در خلال سخنرانی حامد اسماعیلیون عربده میکشند «حامد یادت نره، شاهزاده سرورته» و یا «حامد برو گمشو» و حامد اسماعیلیون را، «حامد سپاهی» خطاب کردند. این افراد با این کارها باعثوبانی اختلاف و اختلال در تظاهراتها و ناامیدی مردم و کم شدن تعداد شرکتکنندگان در تظاهراتها شدهاند. این البته خیلی خوب هست که مردم دوست و دشمن و مخالفین انقلاب را زود بشناسند و بدانند «شازده» مدعی دموکراسی و آزادی احزاب، چگونه چماقدارانش را افسارگسیخته به جان مردم انداخته و درس دموکراسی شاهانه میدهد!
طبیعیست که جنگ و مبارزه نهائی حتی بعد از سرنگونی رژیم هم بین چپ و راست خواهد بود. ولی این مبارزه میتواند متمدنانه و در شرایط آزاد باشد و بین احزاب چپ و راست صورت گیرد. نیروها و احزاب سیاسی باید متعهد شوند که مخل و مزاحم دیگر جریانات نشده، و قوانین بازی یعنی آزادی احزاب، دموکراسی را رعایت کنند. در حال حاضر تنها جریانی که در طیف راست قوانین بازی را رعایت نکرده و نمیکند، رضا پهلوی و طرفداران و به روایتی اوباشانی هستند که به نام او فعالیت میکنند.
این نمونهها در یک شهر و یک کشور هم نبوده که بتوان آن را تصادفی نامید.
برخی مدعیاند که اینها سایبریهای رژیم هستند که در طرفداران شازده رخنه و نفوذ کردهاند. سؤال این هست که اولاً چرا سایبریها و نفوذیهای رژیم فقط قادرند در بین طرفداران رضا پهلوی نفوذ کنند؟ ثانیاً اینها اکثراً با چهرههای باز و علنی و از نزدیکان خود شازده هستند و شازده هم تاکنون لب به محکوم کردن و یا حتی نقد آنها نگشوده است!
این بحث تا اینجا مربوط به تظاهراتها و آکسیونها بود. وگرنه در مدیای اجتماعی از فیسبوک و تلگرام و توئیتر و واتساپ و… خیلی رفتارهای از این بدتر و وقیحتر هم از خود نشان دادهاند. با رهنمود یاسمین پهلوی که «مرگ بر سه فاسد، ملا چپی مجاهد» حکم مرگ هزاران مجاهد و کمونیست را صادر کردهاند، توهین و فحاشی و حتاکی نهتنها به چپها و مجاهدین، بلکه توهین و حتاکی و فحاشی به حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی و هر کس در فکر و شعار و عمل مثل آنها نیست را چپ و کمونیست و مجاهد خوانده و ادبیات کوچهباغی و پائینتنهای تحویل میدهند. خود واژههای چپ و کمونیست و مجاهد هم از منظر آنها فحش و توهین هست!
آش چنان شور شده است که حتی خیلی از راستها و طرفداران مشروطه و سلطنت نیز داد و فغانشان درآمده. ببینید سام رجبی که خود را مشروطهخواه میداند چه مینویسد :
«روی سخنم با مشروطه خواهان دموکرات نیست که همهدفیم، بلکه طرف صحبت من با سلطنتطلبان تمامیتخواهی است که چند ماه است با فشارهای مجازی و غیرمجازی بر طبل جدایی، نفاق و تخریب میکوبند. از قضا خیلی از این افراد حقیقی و از نزدیکان آقای پهلوی هستند! من بهعنوان یک شخصیت مستقل مقابل این تخریبهای بیاساس وظیفه دارم بایستم.» شما میتوانی با هر فرد و جریانی از چپ تا راست، از کوچک تا بزرگ، از مجاهد تا کمونیست مخالف باشی، و دهها نقد داشته باشی نسبت به شعارهایش، به حمل عکسها و بنرهایشان، به سکت بودنشان و… ولی شما یک مورد را سراغ ندارید که مجاهد یا هر جریان راست و یا چپ دیگری مخل آسایش دیگر تظاهرکنندگان شده باشد. در وسط سخنرانی هزاران نفره با چند شعبون بیمخ به پودیومها حمله کرده باشند. یا تظاهرات بر هم بریزند و یا با حمل عکس رهبرانشان چماقداری و عربدهکشی کنند.
من بارها گفته و نوشته بودم که «تا زمانی که رضا پهلوی زندان، شکنجه و اعدام دوران پهلویها و جنایات ساواک را رسماً محکوم نکند، ادعاها و اداهای حقوق بشری، دموکراسی و آزادی احزابش را خیلیها و ازجمله امثال من باور نخواهیم کرد». حالا این را هم اضافه میکنم که «تا زمانی که شازده اعمال زشت و چماقداری و عربدهکشی و حتاکی و فحاشی و توهینهای این اوباش طرفدارش را رسماً و علناً محکوم نکند، در تاریخ سیاسی ایران همهی این اعمال مستقیماً به نام خود او ثبت خواهد شد».
این پدیده البته باعث شده خیلی از افراد بینابینی که به رضا پهلوی و ادعاهای حقوقبشری، و دموکراسیخواهی و آزادی احزابش توهم داشتند به این نتیجه برسند که آقای پهلوی که تا قبل از انقلاب زن زندگی آزادی از واژه انقلاب کهیر میزد و مخالف انقلاب بود یک شبه نمیتواند طرفدار انقلاب شده باشد و یا به دموکراسی و حقوق بشر و آزادی احزاب باور داشته باشد. چماقداران، ساواکیها و شاهاللهیها چهره دیگر و شاید واقعی رضا پهلوی را خوب عیان ساختند. شاید به همین دلیل هست که هشتک «#عبور _از _پهلوی» دارد ترند عمومی میشود!
سوم مه ۲