ایران، آزادترین کشور ِدنیا!!
این ادعای *سفیر آلمان* است!
او در یک اظهار نظر (که نتیجهٔ سالها بررسی و مطالعه کامل وی از ساختار جامعه ایران است) این مطالب را عنوان می کند.
*میشل برشتولد* (سفیر آلمان در تهران) تحت تأثیر فرهنگ غنی ایرانیان دچار خودباختگی شخصیتی شده و طوری در تهران زندگی می کند که اگر کسی او را نشناسد با کارگران مهاجر اشتباهش می گیرد!
برشتولد از آزادیهای موجود، اظهار شگفتی کرده و می گوید:
در ایران، *اوج آزادی* در زندگی مردم مشهود است.
مثلأ ایرانیان در موتورسواری آزادند که در جهت عکس و همچنین در پیادهروها رانندگی کنند!
وانتیها آزادند در کنار اتوبان پارک کرده و هندوانه و طالبی و میوه بفروشند ، در حالی که این در هیچ کجای دنیا دیده نمی شود!
آلودگی هوا در تهران بیداد می کند، به همین خاطر شهرداری تهران و پلیس راهنمایی جهت کاهش آلودگی هوا ، ورود اتومبیل ها به محدوده طرح ترافیک را ممنوع کرده، اما شما میتوانید با پرداخت پول در مبادی ورودی طرح ترافیک، وارد آن شده و آزادانه هر چقدر دلتان می خواهد هوا را آلوده کنید!
بر خلاف تبلیغات جهانی، اوج آزادی را در ایران می توان دید.
هر کس در هر شغل و صنفی هست، آزادانه ترتیب دیگران را می دهد.
پخت آبگوشت، بدون استفاده از گوشت، در قهوه خانهها…
تولید همبرگر و کالباس از جانوران…
فروش داروی تاریخ گذشته در خیابان ناصرخسرو…
بالا کشیدن سپردههای مردم در مؤسسات مالی…
خروج آزادانه اختلاس کنندگان و متهمان اقتصادی از مرزهای رسمی به کشورهای دیگر…
و هزاران مورد از این دست، نمونه های دیگری از *آزادی مطلق* در ایران هستند که در دموکراتترین کشورهای جهان دیده نمی شود!
در واقع، *«اصل ِحکومت مردم بر مردم»* اینجا وجود دارد.
صاحبخانه بر مستأجر حکومت می کند و هر وقت، هرچقدر که دلش خواست روی اجاره می کشد!
بقّال محل و کاسب بازار ، هر میزان که مایل است را بجای یک کیلو به خریدار می فروشد!
کارمند دولت آزاد است که ساعت ده صبح (پشت میز کار) صبحانه بخورد و اگر دلش خواست کار ارباب رجوع را راه نیاندازد!
کارفرما (اعم از کارخانهدار بخش خصوصی، یا دولتی) آزاد است، دو سال دو سال حقوق و دستمزد کارگران را نپردازد!
مسئولان ، مدیران و کارکنان دولت هم آزادند در تمام امور (حتی اموری که از آن سر رشتهای ندارند) اظهار نظر کنند و بیانیه بدهند، به طوری که حتی اگر رییس جمهور مملکت را هم به سواری دادن به آمریکا متهم کنند، کسی با آنها کاری ندارد!
برای رسیدن به یک پُست و مقام، در کشورهای دیگر (از جمله آلمان) افراد مجبور به تحصیل و کسب تجربهٔ زیاد هستند و معمولأ از ردههای پایین شروع می کنند و بعد از عمری خدمت کردن و تجربه اندوختن، پست مهمی می گیرند. در حالیکه در *ایران آزاد* ، افراد نیازی به تحصیل و تخصّص و تجربه ندارند و هرکس زودتر رسید، پست بالاتری می گیرد و با خسارت زدن به مملکت و مردم، تجربه میآموزد!
سفیر آلمان که برای فرار از ترافیک کشندۀ تهران به تقلید از مردم، تَرک موتوسیکلت های مسافرکش هم مینشیند، می گوید :
در مدتی که در ایران هستم، به ایمانم افزوده شده و 100% معتقدم یک *نیروی غیبی* این *هرجومرج* را اداره می کند، چون با این وضعیتی که من میبینم ایران باید سالها پیش به کلی از نقشه جغرافیا حذف می شد