یاد محسن کاظمی از رهبران کارگری ذوب اهن اصفهان گرامی باد !
محسن کاظمی شیخ شبانی از فعالان و رهبران کارگری محبوب ذوبآهن اصفهان در ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در ۴۴ سالگی در بیمارستان غرضی اصفهان درگذشت.
او در طی بیست سالی که در کارگاه ۵۱ (تعمیرات مکانیکی سنگین) و بعد فولادسازی و کوره بلند ذوبآهن مشغول به کار بود، به تدریج و از خلال حرکت ها و اعتراض های روزمره به شناخته شده ترین و محبوب ترین فعال کارگری در کارخانه تبدیل شد.
سبک کار او ترکیبی بود از هماهنگی و سازماندهی اعتراض و اعتصاب در کارگاه ها، سخنگویی و نمایندگی در تجمع ها، و مذاکره و پیگیری مطالبات در مراجعه مصرانه به مدیران کارخانه، وزارت کار (شهرستان، استان و وزارتخانه)، نمایندگان مجلس، فرمانداری، استانداری و نیز یک بار معاون اول رئیسجمهور وقت. (سال ۸۷)
برجسته ترین بخش فعالیت او ایفای نقش موثر در طرح، پیشبرد و به ثمر رساندن سه حرکت و مطالبه بزرگ بود:
نخست در سال های ۸۸ و ۸۹ در مبارزه کارگران شرکت مرآت پولاد (که کارگاه ۵۱ زیرمجموعه این شرکت بود) برای تبدیل وضعیت از شرکتی به قرارداد مستقیم؛ آن هم در حالی که شرکت یاد شده مشمول اجرای این طرح نبود و پس از چندین دور اعتصاب و اعتراض و به رغم کارشکنی مدیران شرکت و امتناع مدیران ذوبآهن، سرانجام این خواسته تحقق پیدا کرد.
بار دوم در افشای تخلف شرکت ها و نیز مدیریت ذوبآهن در تضییع حقوق کارگران مشاغل سخت و زیان آور.
به این شرح که شرکت ها و مدیریت کارخانه در حالی که از کارگران مشاغل سخت، حق بیمه مشاغل سخت را کسر می کردند ولی در لیست های ارسالی به تامین اجتماعی، عنوان شغلی این کارگران را مشاغل اداری و خدماتی اعلام می کردند که جزء مشاغل سخت محسوب نمی شوند، در نتیجه کارگران مشاغل سخت به جای بازنشستگی بعد از بیست سال کاری، می بایست ده سال اضافه تر کار می کردند و با سی سال سابقه کاری بازنشسته می شدند و علاوه بر این مستمری بازنشستگی کمتری بگیرند، ضمن اینکه در دوران اشتغال ما به التفاوت حق بیمهای که پرداخت کرده بودند به جیب شرکتها و کارخانه می رفت.
محسن کاظمی در سال ۹۲ جلسهای عمومی که مدیران ذوبآهن، اداره کل کار و نمایندگان مجلس در آن شرکت داشتند این موضوع را با سند و مدرک افشا کرد و مدیران ذوبآهن را به اقرار و پذیرش و بعد از آن اصلاح لیست های بیمه واداشت.
اقدام سوم او به همراه جمعی از فعالان کارگری ذوبآهن پیگیری و فشار به مدیریت کارخانه در اجرای طرح طبقهبندی مشاغل بود که مرحله اول این طرح در سال ۹۳ اجرا شد.
او در صدد تشکیل شورای کارگری ذوبآهن نیز بود و برای این مهم هم در میان کارگران و هم در مذاکره با مدیران کارخانه و استان تلاش بسیار به خرج داد که همین موضوع، اخراج و چندین ماه بیکاری او را به دنبال داشت؛ هرچند با سماجتی که داشت سرانجام توانست دوباره به کار برگردد.
محسن کاظمی کارگری بود زلال و صمیمی، ساده و بی ادعا و در عین حال زیرک، سخنور، حاضر جواب و پیگیر.
او همیشه حتا پس از بازنشستگی نیز دلواپس و پیگیر وضع کارگران ذوبآهن بود.
او منبع، مرجع و مشاوری امین و قابل اتکا برای کارگران و فعالان کارخانه چه در امور شخصی و فردی(اخراج، تعلیق، مراجعه و شکایت به اداره کار و تامین اجتماعی) چه در امور جمعی (جمع آوری امضا، تومار نویسی، مذاکره، اعتراض و اعتصاب) بود.
او نه در برابر فشارها و تهدیدها سر فرود آورد، نه به وعدهها و وسوسهها تسلیم شد.
او تاریخ شفاهی دهه هشتاد و نود کارگران ذوبآهن را با ناگفتهها و گفتنی های بسیار در سینه داشت.
مرگ زودهنگام و غافلگیرانه او برای کارگران ذوبآهن اندوه و ضایعهای جبران ناپذیر است.
یادش گرامی باد.
امضا: کارگر ذوبآهن