بهمناسبت چهل و دومین سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ جمهوری اسلامی نیز توسط مردم فرو خواهد ریخت!
چهل و دومین سالگر انقلاب بهمن را در شرائطی پشت سر می گذاریم که مبارزات مردم کشور ما علیه جمهوری اسلامی گامهای مهمی به پیش برداشتهاست. خیزشهای مردم ایران در دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ در بیش از صد شهر کشور و هر بار پر طنینتر از پیش، بیانگر غلیان جدیدی در بطن جامعه علیه نظام جمهوری اسلامی است.
۴۲ سال پیش، رژیم پهلوی با انقلاب مردم سقوط کرد.قیام سراسری مردم، در عرض چند ماه، حتی بر سرسختترین مدافعان رژیم پهلوی هم آشکار ساخت که ادامهی حکومت پهلوی و دوام آن در برابر سیل مردم در خیابانها دیگر ممکن نیست. دولتهای حامی این رژیم نیز به این واقعیت پی بردند که «جزیرهی ثبات» آنها در تلاطم اقیانوس تودهها در حال غرق شدن است. محمد رضا شاه با ناامیدی کامل اعتراف کرد که صدای انقلاب مردم را شنیده و تلاش کرد که با تغییر دولت و سپردن اختیارات کشور به دولتی جدید و خروج از کشور خشم مردم را فرو نشاند. اما طوفانی که بر خاسته بود، سر ایستادن نداشت. هنگامی که ناتوانی دستگاه سرکوب رژیم در برابر خیزش مردم آشکار شد، روحانیت شیعه که همواره دست در دست مستبدان داشت، تنها نیروئی بود که در خلاء ناشی از سرکوب جامعهی سیاسی و روشنفکری ایران و به یمن اغماض دستگاه حکومتی پهلوی در مورد فعالیت دار و دستههای مذهبی، با اتکا به دستگاه عریض و طویل مساجد و تکایا متشکل و مرجعی موثر در باورهای دینی بخش بزرگی از مردم بود. بر این بستر هم بود که بخشی از روحانیت به رهبری خمینی که در سال ۴۲ علیه حق رای زنان و اصلاحات ارضی و… قیام کرده بود، با شعار جمهوری اسلامی وارد میدان شد. طولی نکشید که پشتیبانان خارجی حکومت پهلوی نیز که در هراس از قدرتگیری نیروهای پیشرو و چپ و نگران نفوذ شوروی در ایران بودند، ناامید از حفظ متحد قبلی خود، در وجود نیروهای مذهبی همپیمان جدیدی یافتند. بلندگوهای خود را، در تکمیل مساجد و تکایای سراسر کشور، در اختیار روحانیت قرار دادند. بدین گونه بود که سرنوشت انقلاب، قبل از آن که اتفاق افتد، رقم زده شد.
مردم ایران خواهان آزادی و برخورداری از حقوق اولیهی خود بودند. ۲۲ بهمن در عین پایان رژیم دیکتاتوری، در واقع باید آغاز بهار آزادی مردم ایران میشد. اما بهار آزادی با تمامی شور و اشتیاقی که در جامعه برانگیخت، دوام چندانی نیاورد. از همان فردای انقلاب، سرکوب آزادیهای مردم شروع شد. حذف نیروهای مخالف، پیگرد دگراندیشان، از همان ساعات نخست قبضهی قدرت به دست دار و دستههای حزب الله آغاز گشت. حمله به سننندج، جنگ در گنبد، یورش به دفاتر سیاسی در دانشگاه ها و شهر ها، تجمعات و ستادهای نیروهای سیاسی، خبر از آیندهای سیاه می داد. حکومت جدید هر جا که توانست، دستآوردهای مبارزات مردم را بازپس گرفت و استبداد بهمراتب مهیبی را بنیان نهاد و جامعهی ما را گام به گام به قعر قرون وسطی سوق داد. طولی نکشید که بهار آزادی به خزان آرزوها و آمال اکثریت مردم ایران بدل شد. با لغو قوانین خانواده، زنان ایران یک شبه موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند و به انسان درجه ۲ تبدیل شدند. شوراهای کارگری و دیگر نهادهای مردمی که در جریان انقلاب سر برآورده بودند، یکی پس از دیگری سرکوب شدند. مطبوعات و نشریات مستقل توقیف و تعطیل شدند. رادیو و تلویزیون، روزنامههای کشور همه در خدمت رژیم جدید درآمدند. تشکلهای مردمی اعم از سندیکاهای کارگری و انجمنها و نهادهای مدنی زیر فشار قرار گرفتند و نهادهای دست ساز حکومت از قبیل شوراهای اسلامی جای شوراهای مردمی را گرفتند و به عنوان بازوی سرکوب حکومت در محیط کار کارگران و دیگر گروههای اجتماعی وارد عمل شدند. دانشگاهها مورد هجوم واقع شدند و استادان دگر اندیش و دانشجویان مخالف پاکسازی شدند. نظامی بر جامعه تحمیل شد که با هیچ کدام از خواستهای مردم مطابقت نداشت. جمهوری اسلامی جهنمی دهشتناکتر از پیش را برقرار کرد. تا جائی که جانیان رژیم دیروز، درسایهی قاتلان حاکمان امروز، خود را تبرئه شده میپندارند.
۴۲ سال حاکمیت جمهوری اسلامی چیزی جز سرکوب، ویرانی و ادبار برای مردم کشور ما نداشته است. هنوز هیچ کدام از اهداف انقلاب بهمن برآورده نشدهاست. برعکس، هر آن چه را هم که مردم با مبارزات خود در انقلاب مشروطیت و علیه دیکتاتوری پهلوی به دست آوردهبودند، از دست دادند. انقلاب مردم با هدف آزادی، استقلال، رفاه، امنیت برپا شد، اما با سیطرهی شعار جمهوری اسلامی به انحراف رفته و به اسارت در نظام استبدادی سیاه دیگری گرفتار شد.
طی ۴۲ سال گذشته، اقتصاد کشور ویران شدهاست. مناسبات با بسیاری از کشورهای جهان قطع و کشور ما در انزوای کامل، در معرض تحریم همجانبه قرار گرفته است. تبعیض علیه زنان، باورمندان به مذاهب دیگر غیر از مذهب حکومتی، شهروندان کرد، ترک، ترکمن، بلوچ، عرب …به یک امر عادی تبدیل شدهاست. دگر اندیشان و مخالفان سیاسی از هر گونه حضوری در جامعه محروم گشتهاند. مبارزان مخالف رژیم حاکم گروه گروه به جوخههای اعدام سپرده شدهاند و هنوز میشوند. اما علیرغم این، خیزشهای مردم در آبانماه۹۶ و دیماه ۹۸، گسترش دامنهی مبارزات کارگران و زحمتکشان در سراسر کشور، مبارزات جنبش زنان و ابعاد ایستادگی مردم در برابر حکومت نشان دهندهی آن است که نیروی تغییر در جامعهی ما هم چنان زندهاست و استبداد جمهوری اسلامی هم رفتنی است. هیچ نظام مستبدی در تاریخ پایدار نماندهاست. جمهوری اسلامی هم استثنا نیست. سالگرد انقلاب بهمن، یادآور حکم تاریخ در مورد نظامهای مستبد، از جمله جمهوری اسلامی است که با مبارزات رشد یابندهی مردم مواجه است و دیر یا زود، همچون همتای سابق خود رژیم پهلوی، به دست مردم از صفحهی روزگار محو خواهد گشت.
ما از مبارزات مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برقراری حکومتی دمکراتیک و تحقق آرمانهای انقلاب بهمن، آزادی و عدالت در ایران، پشتیبانی میکنیم.
کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در وین
بهمن ۱۳۹۹ – فوریه ۲۰۲۱