آی مردم بیدار شوید، نویدمان را کشتند

گروه نویسندگان سرخط

نوید افکاری را پس از دو سال شکنجه‌ی پیوسته، اجبار به قبول اعترافات اجباری حبیب و وحید، دو برادر زندانی علیه یکدیگر، احضار و تهدید خانواده و ساخت مستند اعترافات اجباری، کشتند. فاجعه‌ای که به موازات آن، دو گزاره‌ی انحصاری‌سازی پوشش دهی اخبار از سوی جریان اصلاح‌طلبی‌ (تشویق به سکوت) آن هم به‌واسطه‌ی دسترسی آنان به پرونده‌ها از یک سو و ضرورت جایگزینی «مقاومت مردمی» با چشم امید بستن بر نهادهای حقوق‌بشری از دیگر سو نیز همراه بود.

نوید افکاری را مانند مصطفی سلیمی، صابر شیخ‌عبدالله، دیاکو رسول‌زاده و مصطفی صالحی با ضرب‌العجلی جنون آمیز به‌سیاق کارنامه‌ی خونین ۴۲ ساله‌ی جمهوری اسلامی، اعدام کردند، و مگر نوید جوان ما، نوید کشتی‌گیر، نوید گچ‌کار و محبوس در زندان عادل‌آباد، پیش از اعدام خود نگفته بود که: «برای طناب دارشون، دنبال گردن می‌گردن»؟

جمهوری اسلامی ثابت کرده است که با کشتار، وارد صحنه‌ی سیاسی و مصادره‌ی قدرت شده است و تا زمان زوال نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک خود نیز به کشتار ادامه خواهد داد.

در روزها و ساعاتی که مطالبه‌گری و تجمیع افکار عمومی ذیل هشتگ #اعدام_نکنید متمرکز بود و هست، دو زندانی سیاسی کرد (صابر شیخ‌عبدالله و دیاکو رسول‌زاده) اعدام شدند. نه سوگواری، نه ماتم و نه بهت‌زدگی تاریخی نمی‌تواند جایگزین ایستایی حداکثری علیه روند عادی‌سازی از کشتار آواهای معترض «هر یک از ما» بشود.

⚪️ اعدام نوید افکاری، چونان پُتکی بر سر چشم‌ها و مشت‌های معترضی فرود آمد که گویی نویدِ مرگِ دیگر محبوسان را در زندان‌ها می‌دهد.

امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی‌ و محمد رجبی از معترضان اعتراضات سراسری آبان خونین ۹۸ و مهدی صالحی، هادی کیانی، محمد بسطامی، مجید نظری کندی و عباس محمدی از معترضان دی ماه ۹۶ در خمینی‌شهر، هر یک به دوبار اعدام محکوم شدند.

جمهوری اسلامی همچون گذشته در کشتار و اعمال قدرت بر خون مردم، در حال پیش‌روی است. اعدام نوید افکاری، از سوی حاکمیت، اعلام‌گر این است که مطالبه‌گری مجازی میلیونی شما نیز تاثیری در روند پرونده‌سازی‌های امنیتی ما ندارد. عکس‌ها، صداها، متون جان‌باختگان و چهره‌ی تکیده‌ی مادران داغدیده به‌نمایش گذاشته می‌شود و وحشت از کشتن یک تن شکنجه‌شده و معترض دیگر، لرزه بر اندام‌ها می‌اندازد.

برای حفظ جان زندانیانی با صدور احکام اعدام، برای ایستایی علیه بی‌شمار اعدام مخفیانه و بی‌رسانه در زندان‌های جمهوری اسلامی، می‌بایست اکتیویسم موجود را به‌سوی ایستایی حداکثری کشاند. مبدل ساختن نفْسِ اعتراضات از سطح مجاز به عینیت حاضر در خیابان (در کلیت خود)، نه تشویق به رادیکالیسمی کور که ابتدایی‌ترین نوع مواجهه با حاکمیتی است که جز کشتن و چپاول، هیچ چیزی در دست ندارد. با تجمیع اعتراضات سراسری در پی گرانی‌های افسارگسیخته، خالی‌تر شدن سفره‌ی معیشتی، افزایش قیمت سوخت و تکه‌تکه‌سازی سرنشینان هواپیمایی که به عامدانه‌ترین وجه ممکنْ کشته شدند، روند دستگاه قضایی با فشار حداکثری علیه دیگر معترضان و جمعیت‌های شهری و روستایی ایستاده است.

نباید مرعوب عادی‌سازی از این کشتار پیوسته شد، مادامی که حتی نفس کشیدن نیز به اقدام علیه امنیت ملی ترجمه و معنا می‌شود، چگونه می‌توان نپرسید:

«آیا گردن بعدی، برای طناب دارشان، متعلق به من خواهد بود؟»

#نوید_افکاری_را_کشتند

@Sarkhatism

 

یک نظر بگذارید