مهرنوش موسوی: ارزیابی نشست دانشگاه جرج تاون !

 

۱. این نشست در واقع اپیزودی از تحرک درون جنبش راست جهت هماهنگ شدن و عروج پلتفرم و اهداف آن در قبال کسب قدرت سیاسی با تکیه به انقلاب اخیر است. جنبش راست از لایه های مختلف و شخصیتهای مختلف تشکیل شده است. قبل از اینکه راستها بتوانند افق خودشان را به افق انقلاب بدل کنند، باید با خودشان تعیین تکلیف کنند. باید درون خودشان هماهنگ شوند. نشست اخیر دانشگاه جرج تاوان، تصویر تلاشهای درون این خانواده بود.

۲. از این پرسپکتیو اگر نگاه کنید متوجه تغییراتی مهم میشوید. اول اینکه در این نشست، رضا پهلوی یکی از شرکت کنندگان این نشست بود، مثل بقیه.

هیچ یک از افراد این جمع او را « شاهزاده رضا پهلوی» صدا نکرد. این برای جنبشی که یک بخش مهم آن آرزوی اعاده سلطنت دارد بسیار مهم است. جنبشی که پرچم شیرخورشید بلند کرده و احساس نفرتش از انقلاب ۵۷ به خاطر سرنگون کردن شاه است. مسیح علینژاد او را آقای پهلوی صدا زد. حامد اسماعیلیون و نازنین بنیادی هم به همچنین. حتی به نظر من مقام و مرتبه ای پایینتر از چیزی که انتظار میرفت هم داشت. به عنوان مثال سخنران اول افراد حضوری این نشست نبود. این مسئله در پرتکل های سیاسی مهم است. معنی مشخص دارد. بخصوص اگر شما عضو این جمع بوده باشید، بعد برای متمایز کردن خودتان طلاق یکجانبه گرفته و چرخی زده، هوادار جمع کرده و خودتان را به مقام وکیل مردم عروج داده باشید و الان چند روز بعد از خشک شدن مهر وکالت شما، کسی کنار دستتان تره هم برای این تمایز خرد نکند. در نشست اخیر گویی ایشان را برگردانده بودند دوباره به سر جایش. شاید هم یک ردیف پایینتر!
جالب این است حتی یک نفر از این خبرنگاران درباری سوال نکرد آقا پس وکالت برای چی بود اگر قرار بود شما با همین جمعی بنشینی که سریال توئیت زده بودید؟ اگر قرار بود منشور بدهید. شورای رهبری درست کنید. این جمع را جلو مردم بگذارید، چرا پس طلاق یکجانبه گرفتید، رفتید یک چرخی زدید و با وجودیکه با یک میلیون رای مجازی برگشتید، هیچ کسی حتی به روی مبارکش هم نمی آورد. گوشها را گرفتند، چشمها را بستند. شتر دیدید ندیدید. جالبترین پدیده علی کریمی بود. علی کریمی که راه افتاده بود برای طرح وکالت رضا پهلوی بیصربانه و عجولانه رای جمع میکرد. علی کریمی که در این مدت کلی آه کشید در فراق رژیم گذشته، پیامی مشترک با گلشیفته فراهانی داده بودند که تاکید میکرد ما از الان حتی خواهان طرح سامانه حکومتی آتی نیستیم. چون نفس طرح حکومتی که شما میخواهید تفرقه ایجاد میکند. بچه کلاس اول هم میفهمید که منظور پیام علی کریمی و گلشیفته جمهوریخواه نیست. منظور نظام پادشاهی است. چون عبور از جمهوری با حذف اسلام به جمهوری با رویکرد سکولار که اختلاف ایجاد نمیکند. اختلاف عمده سر حکومت موروثی است. این نکته هم به اعتقاد من مهم بود.
۳. تکرار رمانتیک و شاعرانه وحدت آنهم از سوی جمعی که یک مدتی به خاطر طرح وکالت سکته کرد، بعد با وکیل در ته صف برگشت، ما را یاد غش و ضعف های وحدت طلبانه همه با هم دورانهای قدیم می انداخت. جالب این است که تاکیداتشان روی رنگین کمان بودن به موازات وحدت بود. اما سوال اصلی این است اختلاف واقعی درون خود این جمع بر سر چیست؟ آیا واقعن اختلاف صرفن فردی است یا اختلافی مضمونی و واقعی است؟
این نشست نشان داد میان رضا پهلوی و بقیه این جمع اختلاف ارزیابی، اختلاف تصویر وجود دارد. به ترتیب نشستنشان از رضا پهلوی در منتهی الیه راست شروع شد و به حامد اسماعیلیون در منتهی الیه چپ ختم شد. منتهی چپ و راست درون جنبش محافظه کار ایران.
رضا پهلوی در حرفهایش مدام گفت فروپاشی نظام. از این نظر به شیرین عبادی نزدیک بود که هنوز دغدغه دستگاه اسلام و مذهب را در این مملکت دارد. یادتان نرود امسال اولین سالی بود که آیت الله شیرین عبادی از ترس انقلاب روز تولد فاطمه زهرا را به « شیعیان ایران و جهان» تبریک نگفت!
مسیح و حامد مدام در مقابل فروپاشی از سرنگونی سخن گفتند. این اختلاف ساده نیست. مهم است. رضا پهلوی در تصویر فردای ایران گفت که اگر نیروهای امنیتی و نظامی فعلی خامنه ای بدانند اوضاع بصورت مسالمت آمیز پیش میرود، دلگرم میشوند، مقاومت نمیکنند. در فردای پیروزی هم امنیت جامعه را همینها به عهده میگیرند. حامد اسماعیلیون بطور روشن گفت ما باید خواستار انحلال سپاه پاسداران باشیم. حامد گفت یک عده هستند نمیخواهند جمهوری اسلامی بلکل تغییر کند. میخواهند یک تعدیلاتی صورت بگیرد. حامد اسماعیلیون گفت دادخواهی مهم است. تمام افرادی که جنایت کردند باید محاکمه شوند. این نکاتی که حامد روی آنها دست گذاشت در واقع بیان تمایز با آخرین مصاحبه رضا پهلوی و سخنانش در همین نشست بود. یعنی شما با یک آی کیوی متوسط هم متوجه اختلاف تصویر، اختلاف رویا، اختلاف مطالبه میشدید.
مسیح علینژاد وسط بازی کرد. گفت الان اگر ما بگوییم از بیانیه موسوی استقبال میکنیم، ممکن است یک عده که داغدار هستند، در دهه شصت عزیزانشان را از دست دادند ناراحت شوند چون نخست وزیر امام بود و‌در اعدامها دست داشت. بعد مثل همیشه زد به کوچه روستایی و حرفهای مامانم اینا که این حکومت وقتی سرنگون میشود که از درون هم بگندد. یعنی چی که باید به درون هم مجال داد. اینجا مسیح هم به نعل و هم به میخ زد ولی اختلاف محرض بود.
دغدغه مسیح در این نشست این بود یک جمعی درست کنیم ببریم کنفرانسهای امنیتی و پیش دولتها تا آن را به رسمیت شناخته در واقع یک دولت موقت در تبعید باشیم، دغدغه رضا پهلوی انقلاب مخملی برای فروپاشی است. رضا پهلوی دنیال عکس برگردان راهی است که پدرش را بردند و خمینی را آوردند. به اتوبان برگشت می اندیشد. مجلس موسسان و دولت موقت متشکل از مدیران فعلی، نیروهای انتظامی فعلی و تکنوکراتهای جدید. در صحبتهایش میگفت فشار درون حکومت را باید بالا برد که خامنه ای خودش تسلیم شود و قدرت را تحویل بدهد. عین کاری که شاه کرد! اتفاقن خامنه ای در سخنرانی چند روز پیشش از ارتش شاه به خاطر پیوستن به خمینی سپاس گذاری کرد. رضا پهلوی تصویرش این است.
جنبش راست برای ایجاد وحدت در درون خودش باید با این دو‌تا پلتفرم تصفیه حساب کند. این کار سخت است. چرا؟ چون علت این شکاف در راست غلیان جامعه است. جامعه قبول نمیکند که کشته بدهد، بعد سپاه بماند. بسیج بماند. بعد ملت خودشان را قلقلک بدهند و اسم فروپاشی کنترل شده را انقلاب بگذارند. راه حل رضا پهلوی عین آلترناتیو بختیار برای شاه، دیر است. نمیگیرد. برای همین این جمع به رادیکالیسم حامد احتیاج دارد. حامد چون دادخواه است، از او برای سرخ نگه داشتن صورتشان جلو جامعه استفاده میکنند. در عین حال جامعه متوجه اختلاف میشود. حامد دو راه دارد یا خودش را تعدیل کند که به این جمع بخورد. چون برای بردن نقشه پیش کنفرانسهای امنیتی و کاخها و کریدورهای دولتهای غربی « دادخواهی» نمیگیرد. آنها میخواهند با کمترین هزینه قدرت سیاسی در ایران دست بدست شود بدون اینکه ساختار امنیتی و نظامی منحل شده آسیب ببیند. راه حل رضا پهلوی به مقاصد این جنبش نزدیکتر است. یعنی حامد هم با همان ترانه های « مسالمت آمیز» کوتاه بیاید، قولن سر عقل آورده شده و تعدیل کند که آنوقت دیگر معلوم نیست خاصیتش برای راستها چیست؟ چون جامعه میفهمد سازش یعنی چه، رادیکالیسم یعنی چه. یا اینکه از جنبش راست فاصله گرفته به مردم ملحق شود و باز‌گردد. هم در جنبش راست جلو ویترین باشی هم حرفهای رادیکال بزنی نمیگیرد. نمیگذارند. حامد اسماعیلیون نقطه ضعف بزرگش این است پروفایل سیاسی لازم و عمیق برای شناخت خودش و جنبشهای سیاسی ایران ندارد. مثل علی کریمی به پلتفرمهای اصلی سرویس میدهد. این یک واقعیت است. چرا که حرفهای رضا پهلوی خریدار ندارد و خلاء ناشی از دوری مردم به خاطر بوی تند سازش باید با چنین چهره هایی پر شود. به قول یکی از دوستان فقط فالورهای علی کریمی دوازده میلیون نفر بودند. اگر حرفهای رضا پهلوی به دل مردم مینشست به جای یک میلیون، دستکم باید الان دوازده میلیون وکالت داده بودند. که ندادند.
منشوری که منتشر میکنند ثابت خواهد کرد مغلوبه این جدال درونی راست محافظه کار ایرانی چه جریانی خواهد بود. منشوری که در باره انحلال سپاه و ارتش، ضرورت دادخواهی از طریق دستگیری و محاکمه سران نظام، فرماندهان ارتش و سپاه و بسیج، درهم کوبیدن جمهوری اسلامی و انحلال کلیه قوانین آن و ضرورت بیرون راندن اسلام از دولت و اموزش و پرورش و مذهب زدایی هیچ نگوید، یعنی که به همان طرح مخملی گردن گذاشته است. چون گرهگاه این است.


یک نظر بگذارید