نشانه روی به نمادی از اقتدار نظام اسلامی

 

 

زنی در ششم دیماه 96 ، در تقاطع خیابان انقلاب و وصال شیرازی در تهران، با حرکتی اعتراضی، ابتکاری و شجاعانه حجاب اجباری از سر بر کشید واین نشانه اسارت را بمثابه پرچمی علیه سرکوبگری، قوانین ارتجاعی و ضد زن جمهوری اسلامی بکار گرفت. وی دستگیر شد ودر روز های بعد، این سوال در اذهان عمومی و فضای مجازی وسیعا مطرح شد که دختر خیابان انقلاب کجاست؟ بدین ترتیب این اقدام  اعتراضی به نام حرکت  “دختر خیابان انقلاب” معروف شد.

این نشانه روی به نمادی از اقتدار نظام اسلامی ، حرکتی برخاسته از جنبش زنان  جامعه  درمبارزه با حجاب اجباری است که هم کنشی بسیاری ازجوانان و پیران رابرانگیخته است و چه زیباست تلاش آن زن سالمندی که عصا زنان و با سختی خود را از سکویی بالا می کشد تا حمایت اعتراضی خودرا نشان دهد.

ا اقدام نمادین دختر خیابان  انقلاب در اعتراض به حجاب اجباری، که یک روزپیش از اعتراضات و تظاهرات دی ماه 96 رخ داد، در مدت کوتاهی با تکثیر و باز تولید  خود در تهران و  شهرها ی دیگر در حرکات  ” دختران خیابان انقلاب”  شکوفه داد و همراهی برخی اززنان محجبه و مردان مخالف حجاب اجباری را نیز برانگیخت و میرود تا هر چه بیشتر تاثیر گذار باشد.  رشد و گسترش هرچه بیشتر آن،  نیاز به همراهی و همدلی فزونتر و مبارزه مستمر زنان و مردان  بیشتری دارد تا حجاب اجباری، این نماد قرون وسطایی و اولین خط مقدم حمله به زنان و آزادی ها ، هر چه بیشتر به چالش کشیده شود.

حرکت اعتراضی دخترخیابان  انقلاب ابتکاری است زیرا که نه یواشکی آزادی حجاب را خواسته است و نه به  کمپین چهارشنبه سفید ، با حفظ روسری تمکین  نموده  است، بلکه علنی و آشکار، یکی از ابزارهای کنترل کننده و سلطه گری  رژیم علیه زنان  را به  چالش  کشیده  و به نفی حجاب  اجباری  برخاسته است. وقتی  که  این  حرکت  با پختن آش نذری زنان  اصلاح طلب که  میخواستنند با نذر و نیاز گره از کار وامانده شان بگشایند  و یا اقدام  نا فرجام  جمع آوری یک ملیون  امضاء مقایسه شوند ، انگاه ابعاد این حرکت  مبتنی بر استواری و مبارزه جویی  بیشترنمایان  میشود.

این اقدامی شجانه است زیرا که دختر خیابان انقلاب ( ویدا موحد ) علیرغم داشتن کودک 19 ماهه  ، آگاهانه تمامی تبعات و عواقب اقدام خود را پذیراشده و به جان خریده است . زخم زبانها ، تهدید و دستگیری، زندان و شکنجه را به هیچ انگاشته و رودرروی سرکوبگران و چشم در چشم آنان بر بلندای سکویی پرچم لغو حجاب اجباری را به اهتزاز در آورده است. اگر هما دارابی در اقدامی اعتراضی به حجاب اجباری، امامنفی و  ازروی نا امیدی در میدان تجریش ( دوم اسفند 72) خود را به آتش کشید، اما دخترخیابان  انقلاب به شیوه ای مثبت و بالنده در مقابل دید همگان،مصمم  و استوار شعله ای برافروخت، زیراکه این عمل تنها علیه حجاب اجباری، این سمبل انقیاد زنان، نبود بلکه در خواست  حق زندگی آزادانه، اعلام حق  انتخاب آزادانه پوشش و اعتراض به تبعیض های  نهادینه شده علیه زنان نیز بود. بعلاوه این  اقدام  با حرکات و اعتراضات دی ماه در هم تنیده شد واز آن نیرو گرفت و به آن نیرو بخشید، این  اقدام  نه تنها به فریادی قوی  و تاثیر گذار تبدیل شد، بلکه موجب طرح وسیع تر مسئله حجاب اجباری در اذهان توده ها و زنان  گردید و در فضای مجازی نیز بازتاب تاثیر گذارو گسترده ای  یافت .

تاثیرگذاری این حرکت تنها به  تکثیر وباز تولید  آن،  در شهرهای مختلف، که  در جلوه دختران خیابان انقلاب  تبلور یافته است، محدود نمی شود بلکه این تاثیر گذاری بحدی است که برخی از خرمهره های رژیم را نیز به واکنش وا- داشته، تا بااراجیفی به نفی صورت مسئله و لوث کردن آن به پردازند. البته رژیم در کنار هجمه های تبلیغاتی، به شیوه  همیشگی،  داغ و درفش، دستگیری  و زندان را از نظر دور نداشته  و در دستور کارش  قرار داد. علی مطهری این  نماینده زن ستیز وپای ثابت و مدافع همیشگی  حجاب اجباری  گفته : ” هیچ اجباری برای  حجاب زنان د رجامعه دیده  نمیشود …”   علی لاریجانی نیز قوانین و دوایر گوناگون  برای تحمیل حجاب اجباری به  زنان را نادیده انگاشته و با وقاحت  در مقاله ای مدعی شده است که : برخورد با زنان و خشونت کلامی و یا فیزیکی با آنان مبنای قانونی  ندارد “. فاطمه راکعی با افاضاتی گفته : اعتراض به این شیوه در شان زنان فرهیحته نیست. و محسنی اژه ای نیز که مثل ریگ دروغ می گوید، اقدام زنان شجاع و مبارز را به دلیل مصرف قرص های صنعتی دانسته است و امام جمعه های قد و نیم قد نیز با  لوده گی همیشگی، علیه زنان اراجیفی را به زبان رانده اند نظیر اینکه: آنان از غرب دستور میگیرند، بهایی اند، فاسق اند  و غیره . دادستان های چندگانه رژیم نیز، شمشیر را از رو بسته و باتعین وثیقه  سنگین نیم میلیونی تومانی  ( برای نرگس حسینی)  و دستور  دستگیری بیش از30 تن از دختران خیابان انقلاب، روال همیشگی و مرسوم  رژِیم را مرعی داشتند.

رژیم جمهئوری اسلامی قریب چهل سال سیاست سرکوبگرانه حجاب اجباری را با بگیر و ببند در جامعه، حتی با اسید پاشی به روی زنان  به اجرا گذارده است، در اجرای آن از  به کارگیری ارگان های گوناگون سرکوب نظیر گشت ارشاد ، گشت ثارالله ، گشت جندالله ، دایره مبارزه با منکرات ، امر به معروف  و نهی از منکر، نیروی انتظامی ، اوباشان بسیجی، خواهران زینب و غیره ابایی نداشته  و ملیاردها تومان  نیز هزینه کرده است. علیرغم آنکه  رژیم  بی نتیجه بودن این گونه اقدامات  را به یمن مبارزه زنان تجربه کرده و می کند و لی  باز هم  از ترس ایجاد شکاف در سد دیکتاتوری، سیاست سرکوب و داغ و درفش را ادامه  میدهد.  در کنارهر سکویی در خیابان ها  گشت نیروی انتظامی  گمارده است تا مبادا با از سر برکندن حجابی از طرف زنی ، اسلام یا همان نظام اسلامی به خطر افتد. نگاهی به برخی از آمارها  که در مقاطع گوناگون، توسط مهره های رژیم اعلام شده است،تلاش رژیم جمهوری اسلامی برای تداوم دیکتاتوری ودفع خطر از نظام اسلامی از طرف زنان  را نشان می دهد.

–   فقظ در تهران در سال 86 روزانه 150 تن زن به دلیل بدحجابی بازداشت و 1500 نفر تذکر گرفته اند .

–  مقامات قضایی و انتظامی :  طی ده سال ( سال92-82 ) بیش از سی هزار زن در شهرهای مختلف ایران  بازداشت ، حداقل پانصد هزار تن توبیخ و بیش از هفت هزار پرونده تشکیل و تعهد گرفته شده است و 4500 تن به دادسرا کشیده شده اند .

– معاون اجتماعی  نیروی  انتظامی، منتظرالمهدی: در خرداد 92 اعلام کرد، پرونده هیجده هزار و هشتاد یک مورد از زنان بد حجاب  به قوه قضایی ارجاع شده است .  در مجموع دویست و بیست و پنج هزار و صد و سی چهار مورد اخذ تعهد و حدود دو میلیون و نود و یکهزارو هفتصد و نود هشت نفر تذدکر و ارشاد شفاهی دریافت کرده اند.

همین آمار ها به خوبی، از طرفی وسعت سرکوب و تحمیل حجاب اجباری از جانب رژیم  به زنان را بر ملا می کند و از طرفی دیگر دامنه ووسعت مقاومت ومبارزه اجتماعی  زنان علیه حجاب اجباری را آشکار می سازد.علیرغم این حجم بزرگ سرکوب و بگیر و ببند، زنان در مقابله و مبارزه قدم به قدم و سانتی متری، روپوش ها را کوتاه و کوتاه ترکردند، ساپورت پوشیدند و روسری را نصف، یک سوم ، یک چهارم و بالاخره به شال گردن تبدیل کردند تا اینکه با حرکت دختر خیابان انقلاب آگا هانه و استوار حجاب از سربرکنده شد وبا  تکثیر و باز تولید،  این حرکات  تدوام یافت.

تاثیر گذاری اقدامات دختران خیابان انقلاب نه تنها در جبهه ی رژیم، ایادیش را به واکنش واداشته بلکه در جبهه ی مخالفین رژیم  نیز واکنش وسیع و مثبت همراه با همدلی و همراهی را بر انگیخته است ولی  در بین برخی از باصطلاح دمکرات منش ها وبعضی  چپ ها نیز موجب  اظهاراتی شده که  افکار و نظریات کهنه و تکراری آنها را دامن زده و برملا نموده است. برخی می گویند: مسئله حجاب اولویت اول زنان نیست و مسایل دیگر مهم ترند، بعضی می گویند: مسئله حجاب با سرنگونی رژیم قابل حل است و برخی نیز می گویند: مسئله حجاب بانفی سرمایه داری و تساوی حقوق  زن  و مرد، امکان حل دارد و بعضی اساسا اینگونه مبارزات را” لچک” از سرکندن و برسرچوب کردن می دانند و حتی موجب انحراف اعتراضات دی ماه دانسته  و به نفی آن می پردازند. این مدعیان توجه ندارند که فردی که ادعای دمکرات بودن دارد باید از تمامی مبارزات علیه دیکتاتوری در هرسطح و شکل آن حمایت و دفاع کند و به تقویت آن برآید تا در روند رشد مبارزاتی، وسعت وعمق یافته و با توده گیر شدن، اینگونه جویبارها، به سیلی خروشان بدل شود. اینان که در سیطره اخلاق مرد سالار و پدر سالار گرفتارند و از آن رهایی نیافته اند با اولویت بندی آمرانه ، آدرس غلط میدهند و توجه نمی کنند  که اولویت مبارزاتی و نیازمندی هر گروه و قشراجتماعی را خود آنانی که در صحنه و در بطن ماجرایند  تعیین  می کنند و  نه آنانی که از دور دستی بر آتش دارند و اساسا  مسئله به آنان  باز نمی گردد. این مدعیان توجه ندارند که با وصیت خمینی مبنی براین  که حفظ نظام اوجب واجبات است در صورتی که سنبه (یعنی مبارزات) پرزور شود، سران نظام اسلامی برای حفظ بنیان های سیستم ،با کلاه  شرعی، به توجیه حجاب اجباری نیز خواهند پرداخت و اما استدلال کاریکاتور گونه و مثلا مارکسیستی بعضی و حواله دادن ومرتبط  کردن  حل مسئله حجاب اجباری با  نفی سرمایه داری و تساوی حق زن و مرد در آن شرایط ، انقدر مضحک است که بیشتر شوخی به نظر میرسد تا یک گفتمان جدی. و  بالاخره آنانی که حرکات دختران خیابان انقلاب را نا چیز شمرده و موجب انحراف جنبش دی ماه می دانند، حداقل باید شرمنده باشند زیرا که علیرغم فرو کش کردن اعتراضات و تظاهرات تهیدستان و جوانان در  ده روزه دی ماه  96  (هفتم تا هفدهم )، حرکات اعتراضی دختران خیا بان انقلاب  مستقلانه  تداوم دارد.

جنبش زنان با سابقه تقریبا چهل ساله اش از تظاهرات بزرگ 17 اسفند سال 57 علیه حجاب اجباری ( با شعار معروف  و ارتجاعی یا روسری یا تو سری ) تا ششم  دیماه 96 و شروع  حرکات اعتراضی دختران خیابان انقلاب، در اشکال و ابعاد گوناگون و در عرصه های مختلف، در زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و در میادین ورزشی، در اعتراض به پوشش اجباری  وحجاب اجباری  تداوام داشته و باز هم تداوم خواهد داشت. تنها اگر به مورد حق انتخاب آزادانه  پوشش توجه شود، می بینیم  که زنان داغ و درفش های فراوان، تحقیر و توهین های بسیار را به جان خریدند و به مقابله ها و مبارزات  کوچک و بزرگ دست زدند. بدحجاب نامیده شدند، توبیخ و تنبیه شدند، بازداشت ها و کتک خوردن ها را تجربه کردند ولی اکنون آشکار و علنی، استوار ومصمم ، حجاب اجباری رژیم را به چالش کشیده اند. این حداقل وظیفه یک فرد مدعی دمکراسی است که در نظر ودر عمل در کنار و همدوش تلاش های زنان مبارز و آزادیخواه ایستاده و به پشتیبانی  و حمایت  برخیزد، نه اینکه به  سنگ اندازی ونفی تلاش های آنان برآید. مسئله تلاش وحمایت، برای  ارتقاء سطح این گونه مبارزات است و نه بی ارزش دانستن و ناچیز شمردن  مبارزات آنان با چنین اظهارات کذایی.

یوسف زرکار –اسفند ماه 96 –  (فوریه 2018 )

یک نظر بگذارید