وقتی که روسری ها در آتش می سوزند!

 

مرگ مهسا (ژینا ) امینی جرقه ای شد که انبار خشم و نفرت فروخفته ی چهل و اند ساله ی اقشار و طبقات جامعه، بویژه زنان را شعله ور ساخت. جنبشی فرا روئید که سراسرایران را درگیرخروش وقیام توده ها کرده است.

به این قتل فجیع در25 شهریور، با تجمع درمقابل بیمارستان کسری اعتراض شد، در مراسم خاک سپاری درسقزمردم خروشیدند، در سنندج و کرمانشاه ودیگرشهرهای کردستان اعتراضات  تدوام یافت و در 28 شهریوربااعتراضات وسیع درچهارگوشه ایران، به جنبشی سراسری وهمگانی تبدیل گشت .

این بارتوده ها با شعارهایشان بلافاصله ومستقیم، کلیت نظام را نشانه گرفته اند: مرگ بردیکتاتور و خامنه ای، جمهوری اسلامی نمی خواهیم، نمی خواهیم ورد زبانشان و خواسته اصلی شان شده است. در این میان شعار زن، زندگی، آزادی ( ژن، ژیان، ئازادی ) مقبولیت عامه یافته، همگانی و سراسری شده است چرا ؟

برای اینکه: زن، این نیمه ی جامعه که همواره با بی حقوقی و بی قانونی، با سرکوب و روسری در اشکال گوناگون مقابله کرده است، اکنون خواهان کرامت، احترام و کسب حقوق شهروندی خود است، اکنون ذلت و خواری و بی حقوقی را برنمی تابد. روسری این سمبل اجبار و سرکوب، این ابزار اقتدارحاکمیتی را اکنون در شعله ها می سوزانند. اگر” دختران خیابان انقلاب ” با مبارزات محدود، فردی و نمادین خود، به این سمبل ارتجاعی نشانه روی کردند، اکنون زنان و دختران در خیابان های سراسر ایران، در ابعاد وسیع و جمعی به هدف می زنند و این مستمسک سرکوب و اقتدارژیم رابه آتش می سپارند و خودرا برای به آتش کشیدن کلیت ارکان نظام آماده می سازند .

برای اینکه زندگی، درطی حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی که جامعه را به فقر، فلاکت و فحشا کشانده است، بی معنی شده وانرا را برای مردم و به ویژه زنان به جهنمی تبدیل کرده است. بویژه انکه رژیم اسلامی با اجرای سیاست دوگانه ی خودی و غیر خودی، بی قانونی و نا امنی را بر جامعه مستولی کرده است. اکنون توده ها خواهان نفی این زندگی  نکبت باراند و به  آن اعلان جنگ  و پایان می دهند وخواهان برخورداری از  یک زندگی و معیشت به معنای وسیع و همه جانبه اش هستند که کار و نان و حقوق شهروندی را فرآهم آورد.

برای اینکه آزادی، درتقابل با دیکتاتوری قراردارد. رژیم باحاکمیت ننگین و سیاه اش، در طول چهل و اند ساله، دیکتاتوری و خفقان عنان گسیخته ای را بر  جامعه اعمال کرده است و در نتیجه، همه اقشاروطبقات جامعه خواهان نفی دیکتاتوری، کسب وبرخورداری از آزادی اند، زیرا که  این  ازادی است که  شرط اولیه رشد متوازن جامعه در همه ابعاد ان است.

در نگاهی تاریخی، همواره خواسته ها و شعارهای : آزادی،امنیت و قانون، از دیر باز تا کنون برای توده ها مطرح و دراولویت بوده است و به دلیل همراهی و عملکرد دوقلوی سیستم های پادشاهی و دستگاه مذهبی، در سرکوب و تحمیق توده ها، آنان هیچگاه بدان ها دست نیافته اند. سیستم پادشاهی در انقلاب 57 به گورستان تاریخ سپرده شد و ضروری است که دستگاه مذهبی حاکم و رژیم مبتنی برآن نیز به گور سپرده شود.

این بارجنبش اعتراضی توده ها، نه فقط در خواسته ها وشعارها بلکه دراعمال وحرکات معترضین ومبارزین، جلوه های دیگری را به نمایش گذارده است: مردان و جوانان در کنارو همراه زنان دراین مبارزات شرکت وسیع دارند وعلاوه برخواسته های عمومی، از خواسته لغو حجاب اجباری یاهمان  آزادی پوشش نیز دفاع می کنند. رودرروی ارگان های سرکوب به مقابله  برخواسته ودرمواردی آنها را  فراری می دهند. ماشین های سرکوبگران وبنرهای خامنه ای را دربسیاری ازجاهابه آتش کشیده و به کلانتری، فرمانداری، شهرداری حمله ور می شوند.شهامت زنان، همراه با رهبری اعتراضات در اکثر موارد، از جانب آنان از دیگر جلوه های این جنیش است.

این زنان ومردان جوان و مبارز، شعار: مابچه های جنگیم، بجنگ تا بجنگیم رادرعمل ودر میدان های مبارزه، بامقابله به مثل و دفاع از خود، به نمایش گذاردند،

این  جنبش خروشان، وسیع و سراسری، تاکنون- دوم مهرماه -بیش ازیک هفته است که  در روزها وشب ها تداوم دارد، و بیش از پنجاه و چهار نفرکشته – تا دوم مهر- صدها زخمی ودستگیری های بسیار داشته است.

آیا این جنبش سربازایستادن داردیا نه؟ و اینکه  نتیجه چه خواهدشد؟ سئوال هایی است که مطرح اند. پاسخ به آن ها، به عوامل زیادی بستگی دارد:

اینکه آیا رژیم به  سرکوب خشن و تمام عیار، که نشانه های آن ( دستگیری فعالان سیاسی، قطع اینترنت، شلیک مستقیم و….  )  هم  اکنون آشکاراست،  دست می زند یانه ؟

اینکه آیا مبارزات رودرروی ومقابله باارگان های سرکوب که معترضین و مبارزین بدان آغازیده اند، تداوم  میابد یانه ؟

اینکه آیا جنبش به خواست اولیه اش مبنی برلغوقانون حجاب اجباری – بعنوان پله .ای در مسیر پیروزی –  می رسد یانه؟

اینکه آیا جنبش ها واعتصاب های کارگری، معلمین و بازنشستگان و دانشجویان به اعتصابات سراسری  و عمومی می انجامد و بااعتصاب کسبه و کارمندان همراه میشود یا نه ؟

اینکه آیاعلیرغم تلاش ها برای آلترناتیوسازی های امپریالیستی، این جنبش  به رهبری دمکراتیک و مردمی دست می یابد یا نه ؟

خلاصه اینکه به توازن قوا بین معترضین ومبارزین جامعه با رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی بستگی دارد ولی یک چیزمشخص است، توده ها خواستارسرنگونی رژیم اند، تغییر اساسی سیستم و ساختارحاکم  را می طلبند وارکان آن را به لرزه درآورده اند، اینکه کی و چگونه محقق شود، زمان نشان خواهد داد.

یوسف زرکار – 2509022  — مهرماه 1401

 

یک نظر بگذارید