یکشنبه خونین دانشگاه صنعتی شریف: روایت شاهدان عینی

 

این گزارشی‌ست از شاهدان عینی و آنچه در روز و شب یکشنبه در دانشگاه شریف رخ داد. با این یادآوری که آنچه در این گزارش می‌آید فقط گوشه‌ای از خشونت اعمال شدۀ آن روز است. یکی از دانشجویان می‌گوید عمدا به دختران شلیک می‌کردند.

کنعان مختار

۱۲ مهر ۱۴۰۱

از حدود ساعت ١٨:٣٠ دقیقه روز یکشنبه ١٠ مهر(١٤٠١) خبرهای مبنی بر اسارت دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف(تهران) در شبکه‌های اجتماعی پخش شد. گزارش‌ها حاکی از آن بود که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی و لباس شخصی‌ها به دانشجویان معترض هجوم آورده‌اند و آنها را با تفنگ پینت‌بال و ساچمه‌ای هدف قرار می‌دهند. در آن روز تمام در‌های ورود و خروج دانشگاه توسط لباس شخصی‌ها مسدود می‌شود و حتی پا درمیانی حراست و رئیس دانشگاه کار را به جایی نمی‌رساند.

یک شاهد عینی از دانشکده مکانیک دانشگاه شریف می‌گوید:

«حدوداً ساعت ١٨ به دانشجوهای که کلاسشون تمام شده بود اجازه دادند از دانشگاه خارج شوند. گفتند از سمت دانشکده مهندسی انرژی و در شمالی خارج شویم. وقتی رسیدیم، خیابان قاسمی پر بود از نیروهای امنیتی. یه سری از استادها جلوشون را سد کرده بودند که بهمون نزدیک نشوند (دست در دست هم یه زنجیره انسانی درست کرده بوداند). نیروهای گارد ویژه اجازه نمی‌دادند بیرون بریم، چون نیروهای لباس شخصی تو میدان تیموری حضور داشتند و گفته بودند هرکسی بیاد بیرون با تیر می‌زنیم. ناچار برگشتیم داخل دانشکده و درب شمالی را بستند. بچه‌هایی که بیرون رفته بودند دیگه نمی‌تونستند برگردن داخل. یعنی از دو طرف جلوشون گرفته شده بود. هم میدان و خیابان پر مامور بود، هم در را لباس شخصی‌ها مسدود کرده بودند. آنهایی که بیرون بودن ناچار شدن برن داخل پارکینگ شریف. من اونجا نبودم اما بچه‌ها می‌گفتن با تفنگ ساچمه‌ای بهشون شلیک کردند. ما که تو دانشگاه بودیم هرکی به سمتی فرار می‌کرد. وضعیت عین جنگ بود. با چند نفر خواستیم از در اصلی (خیابان آزادی) بیرون بریم، اما اونجا هم پر مامور و لباس شخصی بود. بعد وقتی اوضاع بدتر شد با هر ضرب و زوری بود فرار کردیم و اومدیم بیرون. اما تعداد زیادی دانشجو تو محوطه دانشگاه و پارکینگ اسیر شدن و خیلی‌ها رو هم بازداشت کردند.»

یکی از شاهدان، یورش نیروهای لباس شخصی به دانشگاه شریف را به وقایع کوی دانشگاه تهران در سال ١٣٧٨ تشبیه می‌کند و می‌گوید:

«ما تو کتابخونه بودیم و عملاً کاری نمی‌کردیم. داخل دانشگاه وضعیت ملتهب بود. بچه‌ها تحصن کرده بودند و شعار می‌دادند. روبروشون هم بسیجی‌ها بودن و اون‌ها هم به ضد دانشجوها شعار می‌دادند و الفاظ رکیکی را به کار می‌بردند. ناگهان سر و صدا بیشتر شد و صدای تیر اومد و یه لباس شخصی از بیرون کتابخونه به ماها که داخل بودیم شلیک کرد. خیلی وضعیت ناجوری بود. همونجا چند نفر زخمی شدن. به نظرم گلولۀ ساچمه‌ای زدن. خودم یک نفر را دیدم از سر و صورتش خون می‌آمد. عین کوی دانشگاه بود. واقعا ترسیده بودیم. رحم نداشتن. نه میذاشتن بیرون برویم، نه داخل دانشگاه امان می‌دادند. یه سری از بچه‌ها را روانۀ زیرزمین پارکینگ کرده بودند. چند تا موتوری هجوم بردن داخل پارکنیگ خیلی‌ها را گرفتن. شاید بگم بیشتر از سی نفر را بازداشت کردند. رو سرشون کیسه یا لباس‌های خودشون رو کشیده بودند و مینداختن داخل ون یگان ویژه‌ها یا کَت بسته سوار موتورشون می‌‌کردند.»

یکی دیگر از شاهدان که خود جزء معترضان بوده است می‌گوید:

«تحصن یکشنبه را روز قبلش هماهنگ کردیم. حدودا ساعت ٣ بعدازظهر جمعیت کثیری از دانشجوها مقابل دانشکده کامپیوتر جمع شدند. از اونجا به سمت سردر خیابان آزادی حرکت کردیم. شعارها هم در حمایت از دانشجویان بازداشتی بود و هم در اعتراض به قتل حکومتی مهسا امینی. در این حین بسیجی‌ها سر رسیدن و یه سری درگیری بین دانشجوها و بسیجی‌ها به وجود آمد. همه واقعاً خشمگین بودیم. طرف مقابل (بسیجی‌ها) فحش‌ها رکیکی می‌دادند. تو این شرایط هم دانشجوها که نگاه نمی‌کنند، اونا هم جوابشون رو دادن. کم‌کم درگیری‌ها شدید شد و از اونجا دور شدیم، چون تو روزهای گذشته دوربین‌های بیشتری را آنجا کار گذاشته بودند. رفتیم سمت دانشکده انرژی. آنجا هم پر مامور و لباس شخصی بود که با اسلحه و باتوم و ون ایستاده بودن. همون اول حمله کردن و سه چهار نفر را بازداشت کردند. ماها مقاومت می‌کردیم و عده‌ای را زخمی کردند. تمام درب‌ها دانشگاه را بسته بودند و با تفنگ ساچمه‌ای و پینت‌بال شلیک می‌کردند. میدان جنگ بود. به هر طرف می‌رفتی لباس شخصی و مامور با اسلحه ایستاده بود. ما هم دست خالی بودیم. از بیرون خبر داشتیم که تو همۀ کوچه‌ها و خیابان قاسمی و آزادی و تیموری، مامور گذاشتن و هرکسی بیرون برود با تیر می‌زنند. کاملاً محاصره شده بودیم و خیلی از بچه‌ها واقعاً ترسیده بودن. نامردها عمداً به دخترها بیشتر شلیک می‌کردند.»

فیلم‌های از یورش نیروهای امنیتی به پارکینگ دانشگاه شریف و شلیک به دانشجوهای محاصره شده، در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. از این دانشجو در مورد حضور لباس شخصی‌ها و ماموران انتظامی در پارکنیگ شریف می‌پرسم. می‌گوید:

« اساتید دانشگاه داشتند با نیروها حرف می‌زدند که اجازه خروج ما را بگیرند، اما اجازه ندادند و با باتوم به جان تعدای از آنها افتادند. بعد خبر رسید که رئیس دانشگاه گفته برویم تو پارکینگ و از آنجا که خروجیش می‌رسه به «فروشگاه هایپرفامیلی» خارج شویم. وقتی رسیدیم در ورودی پارکینگ بسته بود. اما تعدادی از بچه‌ها رفته بودن داخل، غافل از اینکه یه سری مامور و لباس شخصی اونجا کمین کردند و دانشجوها را با گلوله ساچمه‌ای به رگبار بستن‌. ما وحشت کرده بودیم. چندتا از بچه‌هایی که موفق به فرار شده بودند میگفتن پارکینگ میدان جنگ بوده، گاز اشک‌آور و گلوله زدند. خیلی‌ها را زخمی کردند و خیلی‌ها را هم با ضرب و شتم بازداشت کردند. مسئولین دانشگاه با راهنمایی دانشجوها به پارکینگ عملاً آنها را تو تور انداختند تا مامورها بتوانند راحت‌تر بازداشتشان کنند. ما که صدای تیراندازی را تو پارکینگ شنیدم، خواستیم برای کمک بچه وارد آنجا شویم، ولی درب بسته بود. بعد به سمت درب دانشکده انرژی راه افتادیم. اونجا هم پر مامور بود. وضعیت طوری بود که حراست واسه دانشجوها پادرمیانی می‌کرد. لباس شخصی‌ها به اساتید و حراست هم حمله‌ور شدن و یکی از استادها را به شدت زخمی کردن. اونجا هم چند نفر را بازداشت کردند. بعدِ یک مدت درگیری، درب انرژی را باز کردند تا بچه‌هایی که بیرون دانشگاه هستند باز وارد دانشگاه بشوند. آخر بیرون دانشگاه و تو میدان تیموری لباس‌شخصی به هرکی می‌رسیدند شلیک می‌کردند. اگرچه داخل دانشگاه جبهه جنگ بود اما در این اوضاع بهتر بود همه پیش هم باشیم. بعد وزیر علوم «محمدعلی زلفی‌گل» آمد دانشگاه و رفت سالن استاد جباری. من اونجا نرفتم و تو محوطه ماندم. به حرفای وزیری که از جمهوری اسلامی باشد نمی‌شود اعتماد کرد.»

از فیلمی که مخفیانه از صحبت‌های محمد‌علی زلفی‌گل در شبکه‌های اجتماعی درز کرده می‌توان دریافت، که سخنان وزیر علوم و تحقیقات دولت ابراهیم رئیسی سراسر توهین و تهدید دانشجویان است. او که ابتدا از دانشجویان می‌خواهد عکس و فیلم نگیرند و به کانال‌ها خارجی ارسال نکند- چراکه به گفتۀ وی این حرکت «در شان دانشجوی دانشگاه شریف نیست»، با لحنی تند دانشجویان را متهم به قانون‌شکنی و هدر دادن بیت‌المال می‌کند. وزیر علوم مانند نیروهای سرکوبگر خطاب به دانشجوها می‌گوید: « اینگونه نیست که شما هرچی دلتان بخواهد بگوید و ما با آن برخورد نکنیم، بی‌شک برخورد جدی و قاطعانۀ خواهیم کرد. قانون را اگر رعایت نکنید باید هزینه‌اش را بدهید». برخی از روایت‌ها دربارۀ دیدار وزیر علوم با دانشجوهای شریف می‌گویند، دکتر زلفی‌گل با لحن تندی با یکی از اساتید دانشگاه (دکتر علی شریفی زارچی) که از اعتراض دانشجویان حمایت می‌کرد، برخورد کرده است. وزیر علوم این استاد را که در صفحۀ توییتری خود، همراهی خود را با جنبش اعتراضی ایرانی‌ها اعلائم کرده بود، «بی‌وجدان و خیانت‌کار» خطاب می‌کند.

آنچه در شبکه‌های اجتماعی در یکشنبه شب دانشگاه شریف به گوش می‌رسید تقاضای کمک و به یاری شتافتن دانشجویان بود. خبرها از جمعیت کثیری جلوی درب دانشگاه شریف و ترافیک سنگین در خیابان‌های منتهی به آن می‌گفتند. مردم به دفاع از دانشجویان و حمایت از جنبش ضد حکومتی شعار می‌دانند و نیروهای سرکوبگر طبق روال همیشگی با گاز اشک‌آور و گلوله ساچمه‌ای به مردم بی‌دفاع حمله‌ور می‌شداند. هنوز تعداد زخمی‌ و بازداشتی‌ها این واقعه مشخص نشده است. مصاحبه‌شوندگان من می‌گویند حمله به دانشگاه شریف نماد خشونت و بی‌رحمی جمهوری اسلامی در قبال دانشجویان کشور است، آنها با یورش روز یکشنبه و ایجاد رعب و وحشت درصدد مهار اعتراض دانشجویان سراسر کشور بوداند. اما آنچه در روزها بعد شاهد هستیم، مصمم شدن جنبش اعتراضی دانشجوها در سراسر دانشگاه‌های کشور و همراهی آنها با مردم ایران است.

 

یک نظر بگذارید