بدگویی به نسل ۵۷

 

شنبه, 8 مرداد, 1401

منبع این مطلب ایران لیبرال

نویسنده مطلب: حسن بهگر

از نسل  ۵۷ با فحش و ناسزا یاد می شود​. چرا؟

 می گویند به سبب انقلاب ۵۷ که آنان بانی اش بودند و حاصلش جمهوری اسلامی شده است باید محکومشان کرد. انگار هر کس در مخالفت با شاه پا به میدان گذاشت، به عشق خمینی این کار را کرده بود.

هدف حملات هم فعالان چپ و ملی مصدقی ها هستند که چرا دنبال ملاها راه افتادید؟

من چندی پیش از منظری دیگر به این مسأله پرداختم ولی حال چیز دیگری می خواهم بگویم.

هیچکس از این دو طیف که هدف حمله است طالب حکومت مذهبی و آخوندی نبود (حزب توده استثنأ بود)، خود خمینی هم صریح گفته بود که آخوندها نباید در حکومت دخالت کنند. اگر عاقبت انقلاب اینی شد که شد، از اول معلوم نبود و قرار نبود بشود. پرسش اینست اگر حکومت بعدی می توانست یک زندگی عادی بدون سایه وحشت آور ساواک و بدون حجاب اجباری و هزاران اجبار دینی را تدارک ببیند بازهم مردم یاد سلطنت پهلوی می کردند؟

بیش از ۴ تا پنج میلیون از مردم در انقلاب شرکت کردند و این غیرقابل انکاراست. ولی امروز که کار این رژیم به فضاحت کشیده، یک  نسل را یکجا و کامل متهم می کنند که خود این کار نشان از عقب ماندگی فکری و بی منطقی دارد .

اگر در یک جامعه ای کاستی نباشد انقلاب می شود؟

نسل جدید مختصرزحمتی بکشد و ببیند مشکلات زمان شاه چه بود. شاه مردم را به کجا رساند که حاضر شدند از دستش به خمینی پناه ببرند تا بالاخره بتوانند از شر او خلاص شوند. آن زمان هم هرکه با شاه موافق نبود جایش زندان بود. آیا مردم از عشق اسلام انقلاب کردند یا محض بیرون راندن شاه؟ حالا با این شعار ها می خواهید برگردید سر خانهُ اول؟

ملیون در آستانه ی انقلاب دو بخش شدند یک بخش را سنجابی نمایندگی کرد و تسلیم خمینی شد. بخش دیگر را بختیار برعهده گرفت و در مخالفت با خمینی تا آخرین دقیقه مخالفت کرد و ایستادگی نمود. یعنی تنها کسی که با شجاعت و از موضع درست در مقابل خمینی ایستاد فردی مصدقی بود که وقتی همه، از جمله خود شاه، میدان را خالی کردند، با برقراری حکومت اسلامی مخالفت کرد. با این وجود همه ی مصدقی ها را در یک گونی می ریزند و بعد همه را خمینی چی می نامند!

پرسش اینست آیا خود شاه و هوادارانش چه در ارتش و رجال سیاسی و دیگران آیا از دکتر بختیار پشتیبانی کردند؟

شاه حتا حاضر نشد فریدون جم را بعنوان وزیر دفاع کابینه دکتر بختیارقبول کند . چرا در این میان یقه ی فردوست و قره باغی و تیمسار مقدم رئیس ساواک و همپالکی اش را نمی چسبید؟

باقیمانده همین جماعت مانند پرویز ثابتی ها و دیگران به خارج آمدند و همین اشخاص علیه مبارزانی که پس از انقلاب به خارج پناهنده شدند شروع به تبلیغ کردند. رادیو و تلویزیون های لوس آنجلس و  بی بی سی  ، رادیو فردا ، من و تو و ایران اینتر ناشنال نیز پشتیبان این جریان بودند و هستند و به یکسویه نگری دامن زدند ولی در داخل کشور وضعیت بدتر است چون در آنجا از یک طرف هرگونه انتقاد از رژیم شاهی حمل بر هواداری از جمهوری اسلامی می شود و از طرف دیگر از همان رادیو و تلویزیون های خارج  هم تغذیه می شوند و حرف های آنها را تکرار می کنند.

از این جنگ ناسزاگویی و بغایت کثیف جز ایجاد جوی ناسالم در نمی آید که آنهم به سود استبداد طلبان است.

 در داخل کشور آزادی عمل برای گروه های اپوزیسیون نیست و اگر مطلبی را صدا و سیما علیه رژیم شاه  تبلیغ کند مردم عکسش را قبول می کنند.بدین ترتیب همچنان که رژیم شاه با ممانعت از فعالیت گروه های سیاسی و میدان دادن به ملاها گور خودش را کند این رژیم نیز همان راه را پیشه کرده است.

رادیو و تلویزیون های خارج کشور که با کمک دولت های بیگانه و عمدتاً غربی و اسراییل و عربستان سعودی توانسته اند تا حدودی افکار عمومی را شکل بدهند. اما این نفرت پراکنی و کینه و فحاشی افسار گسیخته به نسلی که  خواه ناخواه از میدان بیرون رفته چه حاصلی دارد ؟

 آیا نتیجه ای  جز تن دادن به یک حکومت استبدادی وابسته دیگرنتیجه دیگری دارد ؟

کسانی را که در برابر حکومت شاه قد برافراشتند به لجن می کشید و تظاهر به آزادیخواهی می کنید؟

خیر، هدفتان برقراری دوبارهُ همان استبداد نکبت است.

حال شانسی که آورده ایم اینست که شاهزاده این کاره نیست  و هرچه می کنند و  هرچه می بافند فردا نخش باز می شود. چند گروه تا حال به هواداری از رضا پهلوی با اهن و تلوپ اعلام وجود کرده بعد فردا حبابشان ترکیده است؟ از همه شان فقط اسمی مانده که کارت ویزیت مهمانان تلویزیون های بیگانه شده است.

نگاه کنید ناسزاها فقط  به باقیماندهُ نسل ۵۷ نیست بلکه ناسزا به مصدق هم درجریان است . مصدق که در انقلاب ۵۷ هفت کفن پوسانده بود. اگر ناسزاگویان هوادار سلطنت مشروطه هستند چرا به مصدق ناسزا می گویند؟ اگر در تمام دوران بعد از انقلاب مشروطیت یک نفر به معنای واقعی مشروطه خواه بوده همان مصدق است . چرا به مصدق فحش می دهند و تهمت های ناروا می زنند؟ چون در حقیقت خواستار حکومت استبدادی هستند و می خواهند زمینه را برای استبدادی دیگر آماده کنند. می گویید مشروطه خواهیم نه سلطنت طلب و بعد به این آدم فحش می دهید؟

آری مطلب خیلی مبتذل و بازاری جلوه می کند ولی می تواند نتایج وخیم و جدی هم به دنبال داشته باشد. زیرا می بینیم افرادی با سابقه ی طولانی فعالیت سیاسی به دنبال رضا پهلوی راه افتاده اند که ما چگونه و چطور می توانیم ترا حمایت کنیم ؟

طرف خودش هم از خودش حمایت نمی کند، حال شما می خواهید حمایتش کنید؟

 شعار انقلابیتان شده: پهلوی، پهلوی حمایتت می کنیم! نوآوریتان هم در همین حد است.

آیا این بیچارگی و استیصال نیست؟ آیا این بیانگر آن نیست که این اشخاص با همهُ آن سوابق سیاسی دوران کودکی را در سیاست طی می کنند؟ اینان هنوز به دنبال رهبر و حاکم با فره ایزدی هستند یا بهانه اشان اینست که بجز او آدم شناخته شده ای نداریم . غافل از اینکه در دنیای مدرن احزاب و سازمان ها رهبران خودشان را می سازند. اگر فقط دنبال آدم معروف هستید، بروید دنبال گوگوش که اقلاً سابقهُ مفتضح سیاسی ندارد. تازه سرگرمتان هم می کند.

اکنون رهبریت در حقیقت مدیریت است و شاید مهمترین ویژگی اش استراتژی خوب یک رهبر باشد. در این مورد نگاه کنید به شاهزاده ، بجز حمل وراثت چکار کرده است؟ هر جریانی که بوجود آمده خودش مانعی در سر و سامان گرفتن آن بوده است . بهترین موقعیت را در زمانی که داریوش همایون با او همکاری می کرد داشت که با عدم همکاری با حزب مشروطه، آن را هم به باد داد.

اگر در انقلاب قبلی خمینی به دروغ در باغ سبز به مردم نشان داد، این بار ابهامی در میان نیست. شاهزاده و طرفدارانش علناً تبلیغ دیکتاتوری می کنند. اگر نسل پنجاه و هفت می تواند بگوید گول خورد، شما دیگر از این بهانه ها ندارید و بهتر است به جای نسل قبل خودتان را محکوم کنید. باید بلوغ سیاسی نشان دهیم و با دنباله روی ابلهانه، بیهوده فرصت های سیاسی را تباه نکنیم و برای خود بدنامی و برای ایندگان ارثیه بدی از خود بجا نگذاریم .

hassanbehgar@gmail.com

 

 

 

یک نظر بگذارید