رئیسی، مذاکرات وین و منطق بادمجان: نکاتی در مورد “وقت”

 

بابک مسعودی ــ از ‌وقت‌خواهی حامی رئیسی به اندازه زمان «رشد یک بادمجان» تا وقت‌کشی مذاکره‌کنندگان ایران در وین… یکی از وجوه اصلی تنش میان حکومت و مردم ایران و البته دولت‌های غربی، موضوع «وقت»، ساعت‌های ناکوک و تقویم‌های ناهماهنگ است. این وقت که کشته می‌شود، این وقت که به تاخیر می‌افتد، در حقیقت بخت مردم ایران است.

۲۴ آذر ۱۴۰۰

به تازگی عکسی از یک حامی ابراهیم رئیسی در رسانه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که مضمونش این است: به اندازه زمان لازم برای رسیدن یک بادمجان به ابراهیم ٰرئيسی فرصت بدهید تا او بتواند برنامه‌هایش را پیاده کند.

فارغ از اینکه این بازه بادمجانی همین الان هم رو به پایان است (زمان رسیدن بادمجان چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۶۰ روز است)، اصل ماجرا همین مسأله فرصت و «وقت» است.

انتشار عکس حامی رئیسی و درخواست زمان بیشتر قبل از هرچیز به این معناست که «وقت» برای دولت رئیسی در آستانه به تنگ آمدن است. کوه رئیسی که با دوجین وعده علیه «بانیان وضع موجود» (بخوانید حسن روحانی و شرکا) به میدان ریاست جمهوری آمد تا اینجا موش زاییده است. مردم به کنار، حتی سروصدای نمایندگان مجلس که خود هم‌پیاله عضو هیأت مرگ هستند، درآمده است.

همزمانی این وقت خریدن بادمجانی با وقت‌کشی مذاکره‌کنندگان ایران در وین هم حسابی طعنه‌آمیز است. در آستانه و در حاشیه دور هشتم مذاکرات هسته‌ای در وین، رابرت مالی، مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا که مقام ارشد ایالات متحده در مذاکرات وین است و میخائیل اولیانوف، مذاکره‌کننده ارشد روس هر دو چیزهایی گفتند که فحوای مشترکی داشت: شیوه تیم جدید مذاکره‌کنندگان ایرانی «وقت‌کشی» است.

واقعیت این اینکه یکی از وجوه اصلی تنش میان حکومت و مردم ایران و البته دولت‌های غربی همین موضوع «وقت»، ساعت‌های ناکوک و تقویم‌های ناهماهنگ است.

وقتی ترامپ رئيس‌‌جمهور آمریکا بود، می‌‌خواست با تحریم‌ حداکثری ایران را زودتر پای میز معامله بکشاند، در مقابل مقامات ایرانی انواع ترفندها را به کار بستند (از گردش به شرق تا این پا و ‌آن پا کردن) تا «زمان» ریاست جمهوری ترامپ به سر آید.

در اوج تنش‌های آن دوران علی خامنه‌ای گفت زمانی اجازه مذاکره با آمریکا را خواهد داد که جمهوری اسلامی «به آن اقتداری برسد که فشار و هوچی‌گری آمریکا رویش تأثیری نگذارد. امروز چنین چیزی نیست.» (مرداد ۹۷) دست کم زمان باید آن قدر کش می‌آمد که تا فرصت به یک رئیس‌جمهور به اصطلاح «مقتدر» برسد (بگذریم از آنکه هنوز یک دور بادمجان به بار نیامده، شنل اقتدار به تن رئیسی گشاد شده است). درهر حال، در واکنش به همین «وقت‌کشی» آمرانه ولی فقیه بود که حسن روحانی در یکی از دست و پازدن‌های واپسینش گفت: «اجازه نمی‌دهم برخی پایان تحریم‌ها را به تاخیر بیندازند.» (آذر ۹۹) زهی خیال باطل!

برای اسرائیل هم پرونده ایران به مسأله «وقت» مربوط می‌شود، دست‌کم این چیزی است که خود اسرائیلی‌ها می‌گویند. به چشم آنها، ایران همواره در مرحله یکی مانده به آخر تولید بمب هسته‌ای است، و «وقت» کم و زمان برگشت‌ناپذیر است و مذاکرات نیز هرگز کمکی به کاهش سرعت رسیدن ایران به بمب هسته‌ای نخواهد کرد.

هم در مصالحه با غرب و هم در مشاجره با اسرائیل، دستور کار مقامات جهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی وقت‌کشی است. موعدهای جنگ و صلح همچون حقوق کارگران و کارمندان به تعویق می‌افتند و نه لحظه تحقق وعده فرامی‌رسد و نه ساعت عذرخواهی از عدم تحقق وعده. یکی از دلایلی که نظام جمهوری اسلامی به یک نظام حباب‌گونه بدل شده، همین اتکاء آن بر زمان تعلیق و ولخرجی وقتی است که ندارد. این وقت و زمانی که حکومت (دست‌کم در ظاهر) دست و دلبازانه با آن برخورد می‌کند، در حقیقت متعلق به مردم ایران است. این وقت و در وقع بخت شهروندان ایرانی است که دارد دود می‌شود و به هوا می رود، آن‌هم درست وقتی که طاقت آنها به راستی طاق شده است.

جمهوری اسلامی در شرایطی دست دست می‌کند که انبوهی از فرودستان ایران به لحاظ معیشتی و اقتصادی در نوعی «زمان اضطراری» به سر می‌برند. دخل ماهانه تنها کفاف خرج یک هفته اول را می‌دهد و آن سه هفته دیگر همان وقتی است که در وین کشته می‌شود و در تهران حامی رئیسی می‌‌خواهد آن را به مدت رشد یک بادمجان تمدید کند. و احتمالا پس از بادمجان، کار به محصولات دیررس‌تر خواهد رسید. غالباً مربیان فوتبال برای آنکه بتوانند یک تیم را به بلوغ تاکتیکی برسانند سه فصل زمان طلب می‌کند، رئیس‌جمهور ها برای تحقق وعده‌هایشان همیشه یک دوره دوم را از شهروندان تمنا می‌کنند؛ اما همه اینها مستلزم آن است که یک چیزهایی در حال انجام باشد یا یک نشانه‌ای وجود داشته باشد که پروژه‌ای در کار است و افقی وجود دارد. هیچ‌گاه جمهوری اسلامی در تاریخش همچون امروز بدون افق نبوده است. رئیسی در صد روز اول ریاست‌جمهوری‌اش کلنگ هیچ پروژه‌ای را نزد؛ هیچ اقدام موثری در مهار تورم و ایجاد اشتغال و … انجام نداد و البته وعده دادن‌ها و صدور دستورهای فوری بی‌سرانجام ادامه یافت.

وقتی در مصاحبه تلویزیونی، مجری صداو سیما از  ابراهیم رئیسی پرسید چه نمره‌ای به عملکرد ۱۰۰ روزه دولتش می‌دهد؟ رئیسی جواب داد که این خود مردم هستند که باید به دولت نمره بدهند. البته مردم فقط نمره نمی‌دهند، وقتی جانشان به لبشان می‌رسد، به خیابان می‌آیند و اعتراض می‌کنند.

وقت ضرورت چو نماند گریز/ دست بگیرد سر شمشیر تیز (سعدی)

و اما بادمجان، گیاهی مناسب نواحی گرمسیری و با پیشینه وراثتی استوایی و نیمه استوایی است که اصولا در فصل تابستان برداشت می‌شود. تا بادمجان فرضی رئیسی بخواهد برسد، ایران به لحاظ معیشتی زمستانی سرد و موجی گسترده از اعتراضات کارگری و توده‌ای را در پیش رو دارد.

به نقل از رادیو زمانه

 

یک نظر بگذارید