تلخ ، شیرین،غم انگیز، غرور افرین -‎ بهمن انصاری

 

1-امشب در مسابقات جام‌جهانی ‎هندبال بانوان، ‎تیم ملی دختران ما که برای اولین بار با رفتن به ‎جام جهانی تاریخ‌سازی کرده، با نروژ (بهترین تیم هندبال جهان) بازی کرد و با نتیجه ۴١-٩ شکست خورد. ولی این شکست، تلخ‌ نبود. تلخی ماجرا چیز دیگری بود .

‏٢- این تیم بعد از این که تاریخ‌سازی کرد و برای اولین بار در تاریخ هندبال زنان به جام‌جهانی رسید، هیچ بودجه‌ای بهش اختصاص نگرفت. حتی به اندازه برگزاری ١ بازی تدارکاتی براش هزینه نشد.

‏٣- کل پاداشی که به دختران سرزمینم داده شد طبق گفته‌های گزارشگر بازی، مبلغ ١۵ میلیون تومن بود. این مبلغ حقیرانه بیشتر از این که پاداش باشه، توهین بود به شخصیت دختران ما و تحقیر افتخارآفرینی دختران قهرمان سرزمینم.

‏۴- طبق معمول، هیچ پوشش خبری زنده‌ای از این حضور تاریخ‌ساز دختران ما، توسط صداوسیمای غیرملی و ارگان‌های وابسته انجام نگرفت. در مقابل اما بخش فارسی شبکه صدای‌آمریکا خوشبختانه پیش‌قدم شد و امتیاز پخش بازی‌های دختران هندبالیست‌مون رو خرید تا دختران سرزمینم دیده بشن.

‏۵- بازی امشب نکات غم‌انگیزی داشت. دختران ما آزادی عمل نداشتند. نیمی از انرژیشون صرف جلوگیری از عقب‌رفتن مقنعه‌شون می‌شد. با این حال سنگ‌تموم گذاشتن و علیرغم شکست با نتیجه سنگین، تا دقیقه آخر قهرمانانه جنگیدند.

‏۶- بازی تموم شد.

تیم نروژ مشغول شادی بود.

هنوز بازیکن‌ها در زمین بودن که از بلندگوی ورزشگاه بهترین بازیکن زمین انتخاب شد: ‎#فاطمه_خلیلی_بهفر دروازه‌بان ایران.

‏٧- این درحالی بود که همه منتظر بودن تا بهترین بازیکن زمین، از تیم فوق‌العاده قوی نروژ باشه. اما فاطمه خلیلی انتخاب شد.

نِشست.

اشک ریخت.

هم‌تیمی‌های فاطمه اشک ریختند.

این اشک فاطمه نبود. اشک تمام ایران بود. اشک دخترانی بود که اگر محدودیت‌ها نبود، جایگاه خیلی خیلی بالاتری داشتند.

‏٨- بازیکنان نروژ که تا چند دقیقه قبل بیخیال دختران ما، مشغول شادی و در باد پیروزی بودند، انگار تازه متوجه شدند که با مظلوم‌ترین بانوان جهان، بازی داشتند.

مظلوم‌ترین اما شایسته‌ترین.

و من دیدم… دیدم که بانوان نروژ شادی پیروزی رو فراموش کردند و اشک ریختند. اشک شوق. یا شاید ترحم.

‏٩- تمام تماشاچی‌های ورزشگاه که اکثرا نروژی و اسپانیایی بودند ایستادند، تشویق کردند، و اشک ریختند. تمام بازیکنان نروژ با چشم‌های خیس از اشک دور دختران ما حلقه زدند تا با این شیرزنانِ خسته‌از‌محدودیت‌ها، عکس یادگاری بگیرند. گزارشگر اشک ریخت. مهمانان برنامه اشک ریختند. و من هم…

‏١٠- من افتخار می‌کنم به شما دختران سرزمینم. به شمایی که با وجود تمام محدودیت‌هایی که اقلیت متحجر بر شما تحمیل کردند ،ایستادید و جنگیدید. من به تک تک شما افتخار می‌کنم.

‏١١- و می‌بینم روزی رو که دختر ایرانی ،بدون محدودیت‌های دست‌و‌پاگیر پوششی ،بدون فشارهای احمقانهٔ دگماتیست‌های بازمانده از عصرحجر ،با قدرت ،با صلابت ،با شکوه و با افتخار بر بلندترین سکوهای قهرمانی می‌ایسته و دنیا در برابرش تعظیم میکنه.

‏١٢- من به تک تک شما دختران زجرکشیده اما قدرتمند سرزمینم، افتخار می‌کنم. و این چندخط دل‌نوشته، هدیه‌ای از قلب نویسنده‌ای بی‌آینده، پیشکش به شما آینده‌داران.

 

یک نظر بگذارید