ما نیاز به همفکری داریم نه ابراز احساسات.

 

انقلاب بهمن ۵۷ هم به راست‌ها نشان داد که سرعت تشکل و سازماندهی چپ‌ها در فاصله‌ای بسیار کوتاه تا چه حد است و چگونه می‌توان از یک جریان چپ ۲۰ یا ۳۰ نفری به جریانی رسید که فقط در تظاهرات اول ماه مه ۱۳۵۸ صدها هزار نفر از آن حمایت کردند، و هم به چپ‌ها آموخت که چگونه به‌رغم سال‌ها تلاش و فعالیت انقلابی به شیوه‌های مختلف می‌توانند هژمونی و نفوذ خود را به سادگی از دست دهند. این دو روند از جنبه‌های زیادی قابل‌بررسی است، اما من در اینجا از زاویه‌ی درسی که انقلاب ۵۷ برای چپ‌ها داشت می‌خواهم نکته‌ای را باز کنم:

همه ما شاهدیم که راست افراطی که خود را در قالب شبکه‌ها و رسانه‌های سلطنت‌طلب از قبیل من و تو و ایران اینترنشنال و دهها کانال خبری رادیو و تلویزیونی سازماندهی کرده است و در قالب باندهای ساخته‌شده در شبکه‌های اینترنت با توهین، ناسزا، تهمت و بی‌شرمی چپ‌ها را در همه جا می‌کوبند، به یک استراتژی مشترک دست یافته‌اند. شناخت این استراتژی و راه‌های مقابله با آن به نظرم با توجه به وضعیت بشدت متغیر فضای سیاسی ایران بسیار لازم است. استراتژی راست اکنون اساسا در خدمت این است که چپ را در هر تحول آتی از حیث قدرت، اعتبار، نفود بی‌بهره و سترون کند و بر چند مؤلفه استوار است:

  1. با استناد به برخی از سازمان‌هایی مانند حزب توده و اکثریت که نام چپ را در گذشته یدک می‌کشیدند و از جمهوری اسلامی دفاع کرده‌اند، چپ را در کلیت خود یکی از پایه‌های شکل‌گیری این رژیم نشان می‌دهند.
  2. با استناد به خطاهای چپ رادیکال ایران در تاکتیک و استراتژی آن را اساساً بی آینده نشان می‌دهند.
  3. نه فقط چپ ایران بلکه چپ جهانی را سترون اعلام می‌کنند و با اشاره خاص به سرنوشت کشورهایی مانند کره‌شمالی، ونزوئلا، کوبا هژمون شدن آتی آنان را فقط مترادف با بدبختی جدیدی برای مردم در سراسر جهان می‌دانند.
  4. برای مقابله با چپ چهره‌ای زیبا و سرشار از موفقیت در زمان پهلوی ترسیم می‌کنند تا نشان دهند مخالفان چقدر نادان بودند که به مبارزه با رژیمی سکولار و آتیه‌دار پرداختند و در این راه همراه و یاور رژیم کنونی شدند. سپس پیوسته این گذشته‌ی مثلاً شکوهمند را با اکنون مفلوک مقایسه می‌کنند و با نشان دادن اینکه چپ مدافع رژیم جمهوری اسلامی بوده است، می‌کوشند عملا چپ را خلع‌سلاح کنند.
  5. وادادگان سیاسی چپ که مدافع سرمایه‌داری شده‌اند، و نیز احزاب و سازمان‌هایی چپی که با دیدگاه‌های پوپولیستی و جاه‌طلبانه و متوهمانه‌شان خود را در جایگاه رهبر جنبش مخالف می‌بینند، هم در عمل و هم در نظر با همکاری‌های تاکتیکی و حتی استراتژیک با جریان‌های سلطنت‌طلب امیدهای این جریان راست را بالا برده‌اند.
  6. پراکندگی و بحران چپ در زمینه ارائه بدیل یکی از زمینه‌های موفقیت برنامه‌ی گروه‌های ارتجاعی سلطنت‌طلب بوده است.

می‌توان به این فهرست موارد دیگری را افزود. اکنون پرسش این است چگونه می‌توان در مقابل این استراتژی به یک استراتژی مقابله دست زد. خواهش می‌کنم به جای دادن شعار یا توهین یا فرو نشاندن خشم خود، راهکارهایی را که به نظرتان می‌رسد به بحث بگذارید. ما نیاز به همفکری داریم نه ابراز احساسات.

از فیس بوک رفیق حسن مرتضوی

برگرفته  ازشبنامه

یک نظر بگذارید