صادق عجب صادق بود صادق هدایت را میگویم

نوشته اش چقدر آشناست نوشته بود:

 

فاحشه بسترش را ميبوسد، ورزشکار چهار گوش زمين را، و آخوند قرآنش را

 

نان از هر کجا که باشد، مقدس است، بايد بوسيد…

 

عده ای….

نماز اجاره ای می خوانند!…

و روزه اجاره ای میگیرند!…

 

برای امواتی که…

در حیاتشان وقت نداشته اند!!!

خودشان انجام دهند!

 

ولی پولی داشته اند!

که بدهند به نماز خوانان!

و روزه گیران حرفه ای!

تا برایشان انجام دهند!!!

 

پدر پول بسوزد!…

که در دستگاه خدا هم کار میکند!!!

 

آنهم چه کاری!…

جانشین پرستش خدا…!!

 

پول میدهند!…

تا دیگران برایش خدا را بپرستند!!

و او به بهشت برود!!

و ثواب نماز و روزه آنها را ببرد!!!

 

براستی که عجب!

حماقتی است این مذهب !!!

 

 

در حقیقت ما همه بشر بودیم

تا اینکه،

 

نژاد

ارتباطمان را برید؛

 

مذهب ،

از یکدیگر جدایمان ساخت؛

 

سیاست

بینمان دیوار کشید؛

 

و ثروت

از ما طبقه ساخت؛

 

همه آزادی میخواهند بی آنکه بدانند اسارت چیست،

 

اسارت به میله های دور جسمت نیست.

به حصارهای دور تفکرت است…!

 

جرم جهنمیان هم خوابی بانامحرم  و مشروب بود,و پاداش بهشتیان  هم خوابی با نامحرم و مشروب آیندگان ما به سادگی ما میخندند…ﺗﻮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ !ﻓﺮﻕ ﺣﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﭼﻴﺴﺖ ؟ﻳﮑﯽ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﺪﺍ …ﺧﺪﺍﻳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ﺣﻮﺭﯼ ﺭﺷﻮﻩ ﻣﻴﺪﻫﺪ ﻭ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﮐﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ !ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﻨﺪ؟ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﮑﻤﺶ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ؛،؛ﯾﺎ ﺣﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻟﺬﺕ ﺗﻨﺶ ﭘﺎﺩﺍﺵ  ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ؟ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ؟ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ !

 

 

غصه نخور نابینا

دراین دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد””

 

ماهم که میبینیم خودمان را به کوری زده ایم…!

 

ماهی ها گریه هایشان دیده نمیشود،

عقابها سقوطشان،

و انسانها درونشان،،،

 

یک نظر بگذارید