ساز و کار سرکوب، حقوق بشر و بی‌بی‌سی

 

جمهوری اسلامی یک رژیم موفق است، البته در سرکوب. نه صرفاً بدان خاطر که زندان و چوبۀ دار دارد. به این خاطر که توانسته این دروغ را جا بیندازد که «فقط» زندان و ‌دار دارد!

در واقعیت اما با رسانه و لابی، روزنامه‌نگار و سلبریتی و شاخ اینستاگرامی و «فعال مدنی»‌اش هم سرکوب میکند. جعل میکند، حذف می‌کند، انکار و تطهیر و سانسور میکند، شایعه میسازد و خلاصه دستانِ خون‌آلودِ خود را بعد از هر جنایت ازنو پاک میکند!

چه چیز جز این ترکیب پویای دستگاه تحریف و تحمیق بوده که در کمتر از ده سال از نسل‌کشی دهۀ ۶۰ توانست مردمی را هلهله‌کنان به دنبال جانیانی بیندازد که فقط رخت‌ چرک خود را با عبای حریر عوض کرده بودند؟ چه چیز جز این بوده که تا همین ۳ سال پیش، از سلبریتی و روزنامه‌نگار تا «روشنفکر» را با رنگ بنفش به صف کرد تا معمار حجاب اجباری را «منجی حقوق زنان» جلوه دهند و وزرای آدمکشش را آزادیخواه؟ دی ۹۶ و آبان ۹۸ بخش مهمی از این دستگاه فریب را ازکارانداخت، اما خاموش نکرد. فقط نگاه کنید چطور رئیسیِ قصابِ دهۀ ۶۰ و کلیددارِ امپراتوری قدس رضوی را با رنگ «عدالتخواهی» در جنبش کارگری میفروشند و آن یکی‌هاشان، از نخست‌وزیر اعدامهای «دورۀ طلایی امام» خون شویی میکنند.

اما در اشتباهید اگر فکر کنید این زالوصفتان حتی به ارتزاق از خونِ آبان هم نه بگویند.

نوید افکاری در نبردی نابرابر کشته‌شد: یک طرف شکنجه و اعترافگیری اجباری و طناب دار و طرفِ دیگرش فشارِ عده‌ای اصلاح‌طلب که به اسم «فعال حقوق بشر» خانواده‌‌اش را دوره کرده و هفته‌ها به سکوت و علنی نکردن پرونده تشویق میکردند. در گوش آنان میخواندند که دستِ یاری درازکردن به مردم عبث است، نجاتی اگر هست، از راهِ نامه‌نگاری و لابی با جانیانِ جناحِ ما میگذرد. چه رذالتی که هم زندان میکنند و هم خود را مُنجی زندانی می‌نمایند! اما کل تاریخ ج.ا مگر جز این طنز تلخ بوده؟ حالاهم که چند روزی است خبر خودکشی پدر امیرحسین مرادی آمده، شب و روز فعال شده‌اند تا برای جنایتی که سرتاپای یک «نظام» در آن سهیم بوده، یک «مقصر فردی» در خارج از کشور معرفی کنند!

خط به خطِ این پروژۀ امنیتی یک هدف دارد:این پیام به خانواده‌های‌ زندانیان سیاسی داده شود تا در مقابل شکنجه و زندان، مقاومت نکنند، سروصدا نکنند، دنبال همبستگی مردمی نگردند. اعتماد به قدرت از پایین است که باید درهم شکسته شود.

اما نمیتوان از دستگاه جعل و تحریف حکومت سخن گفت، بدون اینکه به #بی_بی_سی اشاره نکرد. هرجا سخن از سرکوب چهل سالۀ ج.ا و جعل و سانسور است، نام بی بی سی نیز هم‌ردیف با او می‌درخشد.

پاتوق اصلاح‌طلبانِ از اینجا رانده و از آنجا مانده؛ موزۀ فسیل‌های اکثریتیِ سابق از قماش فرخ نگهدار که دستشان تا کِتف در خون جنبش چپ ایران و حمایت از سرکوب‌های ج.ا است؛ خط تولید و مونتاژ چهره‌های امنیتی از قماش علی علیزاده؛ کمپین رأی‌جمع‌کنی دمِ انتخابات؛ و خلاصه مهمترین ستاد تبلیغات و پروپاگاندای برون‌مرزی نظام.

بر سر حساس‌ترین مسائل سیاسی روز ایران به سختی می‌توانید ۱۰ دقیقه به آن گوش بدهید و خون‌تان به جوش نیاید. جمهوری اسلامی -همان رژیم آبروباخته‌ای که اگر بگوید «شب سیاه است» هم کسی باور نمی‌کند- هرجا که در دروغگویی و قبولاندن دروغ‌هایش به جامعه و ماله‌کشی کم بیاورد، بی‌بی‌سی عصای دستش می‌شود! برایش از زیر سنگ هم که شده بالأخره یک «کارشناس» زیرخاکی دست و پا می‌کند که حرفش را از زبان او بزند.

فرقی نمی‌کند موضوع کشتار دهۀ شصت باشد یا سرنگونی هواپیمای اوکراینی یا اعدام معترضان آبان. بی‌بی‌سی کماکان همانی است که چهل سال پیش با بازپخش شایعۀ «عکس امام در ماه»، به‌حق در فرهنگ و ادبیات عامه به لقب آیت‌الله مفتخر شد.

انگار نمایندگان مستقیم و ایدئولوگ‌هایِ طفلکیِ جمهوری اسلامی «آزادی بیان» و تریبون کم دارند که باید همه‌جا و همیشه پای ثابت ‌برنامه‌های بی‌بی‌سی باشند.

عقب‌مانده‌ترین و مرتجع‌ترین دیدگاه‌های مذهبی، ناسیونالیستی، زن‌ستیزانه، همجنس‌گراستیزانه و ضدبشریِ جمهوری اسلامی، بی‌شرمانه به اسم «بی‌طرفی»  به خرج مردم انگلیس از همین تریبون ترویج می‌شود.

حتی در اوج روزهای خونین آبان و اینک که اعدام‌ها یکی پس از دیگری می‌رسند و زخم‌ها را تازه می‌کنند، بازهم انعکاس «صدای جمهوری اعدام» است که در لندن تقویت می‌شود و نه صدای مردم.

چه در بحبوحۀ اعتراضات خیابانی که دفاع به‌حقِ مردم از خود را با تیترهای «خشونت» بازنمایی می‌کردند و چه امروز. این صدا البته الزاماً همیشه -برای حفظ ظاهر هم که شده- مستقیم بیان نمی‌شود، بلکه گاه رندانه و غیرمستقیم کارگردانی میشود، با:

◾️چهره‌سازی از شخصیت‌های نوظهور ج.ا

◾️برجسته‌سازی از اخبار فرعی و بایکوت اخبار سرکوب ◾️تیترسازی‌های جهت‌دار و گرفتنِ زهرِ اخبار سرکوب ◾️بایکوت اقلیت‌ها ◾️راه‌اندازی بحثهای داغ میان طیف‌های سیاسی همسوی ج.ا

از:  کمیته عمل سازماندهی کارگری

یک نظر بگذارید